28
اسرار منا
وقوف در سرزمين شريف منا، همراه با آدابى است؛ آداب مربوط به جمع حصى، آداب مربوط به تعداد آن، آداب مربوط به رمى، همچنين آداب مربوط به هدى و آداب مربوط به تقصير. اما ادبى كه بيش از همه بر آن تأكيد شده، نيت خالص است. انسان بايد به هنگام رمى و ذبح و تقصير، تمام توجه به وجود خود را براى خالق هستى پاك و منزّه كند. درون خود را از هر گونه شرك افعالى، صفاتى و ذاتى پاك سازد. بود و نبود خود را براى خدا خالص گرداند و تنها او را مدبّر عالم و مؤثر در ما سوا بداند و ببيند. با بسماللّٰه آغاز كند و با بسماللّٰه كار خود را به انجام رساند. از خدا بخواهد تصدّق او را بپذيرد و به او رضاى خود را هديه كند.
انسان براى خدمت به عالم ملك مىآيد و براى شهود جناب حق به عالم ملكوت وارد مىشود.
عرفان، نوعى سلوك است و سلوك نوعى حركت، لذا عرفان با سكون و ايستايى سازگار نيست.
رمى جمرات، رمى دنيا و متاع قليل آن است. سالك بعد از رمى به دنيا باز نمىگردد و نگاه استقلالى به آن نمىاندازد، سپس نفس و نفسانيات را در محضر ربوبى ذبح مىكند تا پس از آن، اهل عيش دنيوى نباشد و در واقع مردهاى شود كه حياتش نزد ربّ است؛ لَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّٰهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ . 1سپس به تحليق مىپردازد.
حلق رأس اشاره به كندن حبّ دنيا از نفس است. در اين هنگام دنيا كاملاً از اعتبار مىافتد و حيات دنيوى نزد او خيال و توهّم مىشود. اين امر تنها در حالتى رخ مىدهد كه خداى عظيم براى انسان عظيم باشد. به بيان ديگر، اگر عظيم براى انسان حقير باشد، حقير برايش عظيم مىشود، لذا سالك بايد عظيم بدارد تا امر حقير نزد او حقير شود. پس عارف بايد تعظيم الحق كند تا حقارت دنيا و زخارف آن در قلب او بنشيند. تنها در اين صورت است كه حج او مقبول و چنين انسانى حجگزار خواهد شد.
پايان حج، زيارتِ مدينه و اهل بيت است. در حديث است كه اگر كسى به مكه آمد و به زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله نرفت، مبتلا به جفاى نبىّ گرامى خواهد شد و كسى كه ايشان را زيارت كرد، بهطور حتم مشمول شفاعت آن حضرت شده، بهشت بر او واجب مىگردد. كسى كه در مكه يا مدينه بميرد، بدون حساب و به همراه اصحاب بدر به سوى خدا هجرت كرده به