26بهدست مىآيد كه ولايت باطن نبوت است.
يكى ديگر از اسرار سعى ميان صفا و مروه، تردّد ميان دو كفۀ ميزان در عرصۀ قيامت است. 1صفا تمثل كفّۀ حسنات و مروه تمثل كفّۀ سيّئات است. تردّد به اين معناست كه انسان نمىداند در قيامت چه عاقبتى در انتظار اوست و كدام كفه براى او ترجيح پيدا مىكند. در واقع سعى ميان صفا و مروه، تردّد در ميان مغفرت و عذاب است. سعى ميان صفا و مروه تردد ميان ظاهر و باطن است. سعى ميان صفا و مروه تردّد ميان خوف و رجا است. سعى ميان صفا و مروه تردّد ميان آفاق و انفس است؛ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ 2و سعى ميان صفا و مروه تردّد ميان يمين و شمال است؛ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ. 3
اسرار عرفات
انسان حجگزار، بعد از احرام به سرزمين عرفات مىآيد. ورود به اين سرزمين مبارك، نماز و دعاهاى مختلفى دارد كه در منابع معتبر مذكور است. وقوف در عرفات بايد وقوف در برابر سيد و مولا باشد و بعد از وقوف از او اعراض نكند. وقوف در عرفات همراه با معرفت است. معرفت نسبت به سرائر، حقايق و مقام قلب. حاجى در جبل الرحمه بايد به ياد رحمت عام و خاص خداوند باشد. پروردگار شاهد بر همه، ناظر بر بندگان و رحيم نسبت به مؤمنان است. آنكه به وادى معرفت و رحمت در مىآيد، بايد خود را يكسره تسليم حق كند و از او مدد گيرد تا حجى واقعى به جاى آورد.
امام سجاد عليه السلام در ادامۀ حديث شبلى از اين باب مىفرمايد:
«هَلْ عَرَفْتَ بِمَوْقِفِكَ بِعَرَفَةَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَمْرَ الْمَعَارِف وَ الْعُلُومِ؟ وَ عَرَفْتَ قَبْضَ اللَّهِ عَلَى صَحِيفَتِكَ وَ اطِّلاَعَهُ عَلَى سَرِيرَتِكَ وَ قَلْبِكَ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: نَوَيْتَ بِطُلُوعِكَ جَبَلَ الرَّحْمَةِ أَنَّ اللَّهَ يَرْحَمُ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ يَتَوَلَّى كُلَّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: . . . فَمَا وَقَفْتَ بِعَرَفَةَ» . 4* سرّ ديگر عرفات، وقوف به احاديث معرفت نفس است. اين مضمون كه معرفت نفس همان معرفت رَبّ است، بهگونههاى مختلف در احاديث معتبر آمده است. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» . 5مضمون اين حديث چنين نيست كه هر كس خود را شناخت خدا را خواهد