68به خانههايشان مىروند، به شدّت خنديدند و گفتند: «أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٍ وَأَنِّي عَبْدُاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ» . 1
گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام غروب آفتاب
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود: هرگاه (هنگام غروب) ، سرخى خورشيد بر قلۀ كوهها آشكار مىشد، اشگ از ديدگان پيامبر مىريخت و مىگفت:
خدايا! روز را به پايان مىبرم در حالى كه از ظلمهايم به عفو تو، از گناهانم به مغفرت تو، از ترسم به امان تو، از ذلّتم به عزّت تو، از فقرم به غناى تو، از صورت فرسوده و فانىشوندهام به چهره و وجه باقى و كريمانۀ تو پناه مىآورم!
خدايا! عافيتم ده و از كرامتت شكوهم ببخش و دررحمتت قرارم ده و از شرّ آفريدگانت؛ از جنّ و انس حفظم كن، اى رحمان و اى رحيم. 2خنده و شادمانى پيامبر صلى الله عليه و آله از ثواب زيارت امام حسين عليه السلام
پيامبر صلى الله عليه و آله روزى بر فاطمه عليها السلام وارد شد و او غذايى از خرما و نان و روغن آماده كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله همراه على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام غذا را ميل كردند. پس از آن، به سجده رفتند و در سجده گريه كردند، بعد از آن، خنديده و سپس سر از سجده برداشتند. در ميان حاضران، على عليه السلام كه در سخن گفتن با پيامبر صلى الله عليه و آله جرأت بيشترى داشت، گفت:
اى پيامبرخدا، امروز از شما چيزى ديديم كه پيش از اين نديده بوديم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
وقتى با شما غذا خوردم از سلامت و اجتماع شما خوشحال و مسرور شدم. جهت شكر (اين نعمت) بر خداى تعالى سجده كردم و جبرئيل نازل شد و گفت:
به خاطر سرور و شادمانى كه از اهل تو، به تو رسيده سجدۀ شكر مىگزارى؟
گفتم: آرى.
گفت: آيا از چيزى كه پس از تو بر ايشان مىگذرد، خبر دهم؟
گفتم: آرى، آگاهم كن اى برادرم، جبرئيل.
گفت: دخترت نخستين كسى است كه به تو ملحق مىشود، پس از آنكه به او ستم مىشود و حقش را مىگيرند و از ارثش منع مىگردد و شوهرش مورد ستم واقع مىشود و