69پهلوى او شكسته مىشود.
پسر عمويت (علىّبن ابىطالب) نيز مورد ستم قرار مىگيرد و از حقش محروم مىگردد و كشته مىشود.
در حق حسن نيز ستم مىشود و از حقش محروم مىكنند و او را با سم به شهادت مىرسانند.
به حسين هم ستم مىكنند و از حقش منع مىشود. عترتش را مىكشند و بر پيكرش اسبها مىدوانند و دارايىاش را به سرقت و زنان و فرزندانش را به اسارت مىبرند و در حالى كه به خون خود آغشته است، دفن مىشود و گروهى غريب و ناآشنا او را به خاك مىسپارند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: (با شنيدن اين خبر) گريستم و گفتم: آيا كسى حسين را زيارت مىكند؟ گفت: او را غريبهها زيارت خواهند كرد. گفتم: كسى كه او را زيارت كند ثواب او چيست؟ گفت: براى او ثواب هزار حج و هزار عمره است؛ حج و عمرهاى كه همه را با تو انجام داده باشد و من (با شنيدن اين خبر) خنديدم. 1گريههاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى فرزندش حسين عليه السلام
عائشه گويد: حسين، فرزند پيامبر بر آن حضرت وارد شد و با سرعت به سوى او رفت و بر شانهاش قرار گرفت. جبرئيل به پيامبر گفت: اى محمد، آيا او را دوست دارى؟ فرمود: اى جبرئيل! چرا دوست نداشته باشم؟ !
جبرئيل گفت: «پس از تو امّتت او را خواهند كشت» . آنگاه تربتى سفيد به آن حضرت داد و گفت: اى محمد، فرزندت در اين زمين كشته خواهد شد و نام آن «طفّ» است. پس از آنكه جبرئيل از حضور پيامبرخدا صلى الله عليه و آله رفت، همچنان تربت در دست او بود و گريه مىكرد. پس از آن، خطاب به من فرمود: اى عائشه، جبرئيل به من خبر داد كه فرزندم حسين در سرزمين «طف» كشته خواهد شد و امتم پس از من، دچار فتنه خواهند شد. سپس به سوى يارانش كه على عليه السلام، ابوبكر، عمر، حذيفه، عمار و ابوذر در ميانشان بودند، بيرون رفت در حالى كه مىگريست. گفتند: اى فرستادۀ خداوند، از چه رو گريه مىكنى؟
فرمود: جبرئيل خبر داد كه فرزندم حسين پس از من در زمين طف كشته خواهد شد و اين تربت را برايم آورد و آگاهم كرد كه مرقدش در آن زمين خواهد بود. 2