66خواندم، جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اى محمد صلى الله عليه و آله مردى از فرزندان تو در اين مكان كشته خواهد شد و شهيدِ همراه او پاداش دو شهيد دارد. 1خندۀ پيامبر صلى الله عليه و آله از برخى استغفارها
از علىبن ربيعه نقل شده كه گفت: مركبى را آوردند كه علىبن ابىطالب سوار شود، وقتى آنحضرت پاى خود را در ركاب گذاشت، گفت: «بسم اللّٰه. . .» و آنگاه كه بر مركب نشست، گفت: «الحمد للّٰه. . .» و سپس سه بار حمد خدا و سه تكبيرگفت و اينكلمات را خواند:
«سُبْحَانَكَ لاٰ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي إِنَّهُ لاٰ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ» . سپس خنديد.
گفتم: اى امير مؤمنان، از چهرو خنديدى؟ فرمود: پيامبرخدا را ديدم، همين كار را كه من انجام دادم او نيز انجام داد و خنديد. پرسيدم: اى پيامبرخدا! براى چه خنديدى؟ فرمود: پروردگار از بندهاش تعجب مىكند هنگامى كه مىگويد: «رَبِّ اغْفِرْ لِي» و مىفرمايد: «بندۀ من دانست كه گناهان را جز من، كسى نمىبخشد.» 2گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله در مرگ فرزندش ابراهيم:
عايشه گويد: وقتى ابراهيم از دنيا رفت، پيامبر صلى الله عليه و آله در مرگ وى گريست، تا حدّى كه اشگهاى ديدگانش بر محاسنش جارى شد. به او گفتند: اى پيامبرخدا، ديگران را از گريه كردن باز مىدارى، در حالى كه خود اينگونه اشگ مىريزى؟ ! فرمود: اين گريه نيست، همانا رحمت است و هركس كه رحم و مهربانى نكند، به او رحم و مهربانى نخواهد شد. 3و در نقل ديگر آمده است: وقتى اشگهاى حضرت در مرگ فرزندش ابراهيم جارى شد، فرمود: اشگها از چشم جارى و قلب اندوهناك مىشود ولى ما چيزى نمىگوييم كه موجب خشم پروردگار شود و ما به خاطر تو محزونيم، اى ابراهيم. 4اين ماجرا در مورد مرگ فرزند ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله (طاهر) و يكى از دخترانش هم نقل شده است. 5شادى و خندۀ پيامبر صلى الله عليه و آله از بخشيده شدن گناهكاران در قيامت
از ابوذر رحمه الله نقل شده كه گفت: پيامبرخدا صلى الله عليه و آله فرمود: در قيامت شخصى را مىآورند و (به