65مىگويد: پروردگارا! آيا وعده ندادى كه بر من ظلم نكنى؟
خداوند مىفرمايد: آرى، وعده دادم!
بنده مىگويد: من شهادت هيچ كس را عليه خودم نمىپذيرم جز اين كه از خودم باشد.
پروردگار مىفرمايد: آيا كافى نيست كه من و فرشتگان كرام الكاتبين شاهد باشيم؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين سخن چند بار رد و بدل مىشود، پس از اين، دهان بنده را مهر مىكنند و مىبندند و اعضاى بدن او سخن مىگويند و شرح مىدهند كه او چه كرده است.
پروردگار خطاب به ايشان مىفرمايد: دور باشيد، آيا با من مجادله مىكنيد؟ ! 1گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله در مرگ نجاشى پادشاه حبشه
امام حسن عسكرى عليه السلام از پدرانش نقل كرده، هنگامى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله خبر مرگ نجاشى را از جبرئيل شنيد، به شدت گريست (بَكَى بُكَاءَ حَزِينٍ عَلَيْهِ) و فرمود: برادر شما «اَصْحَمَه» 2مرد. حضرت آنگاه به صحرا رفت و از راه دور بر او نماز خواند و هفت تكبير گفت و خداوند زمين را براى او هموار ساخت؛ بهطورى كه جنازۀ نجاشى را ديد، در حالىكه او در حبشه بود. 3خنده و شگفتى پيامبرخدا صلى الله عليه و آله از يك رؤياى شگفتانگيز
عايشه گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله از رؤيايى كه مردى براى وى نقل كرد، آنقدر خنديد كه هرگز نديده بودم از چيزى آنگونه بخندد!
محمدبن سيرين گويد: دانستم كه آن رؤيا و تأويلش چيست. خواب اين بود كه آن مرد ديد سرش جدا شده و او به دنبالش حركت مىكند (و تأويل آن اين است كه) سر، پيامبر صلى الله عليه و آله بود و آن مرد مىخواست با عملِ خود به عملِ پيامبر صلى الله عليه و آله برسد ولى نمىتوانست. 4گريۀ پيامبر صلى الله عليه و آله بر شهيد فخ
امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به سرزمين فخ رسيد، نمازى را آغاز كرد، در ركعت دومِ نماز گريست و مردم چون گريۀ آن حضرت را ديدند، گريستند. در پايان نماز پرسيد: چرا گريه مىكنيد؟ عرض كردند: از گريۀ تو مىگرييم. حضرت فرمود: وقتى ركعت اول نماز را