18برگرداند. حجّاج بدين منوال امر كرد. مردم تمام آنچه برده بودند، آوردند و به حضرت خبر دادند. فرمود بكَنند، پس شروع به كَندن نمودند، مار از ايشان غايب شد. كندند تا رسيدند به موضع قواعِد، 1حضرت به جماعت فرمود: دور باشيد. آنها كنار ايستادند، حضرت عليه السلام رفت نزديك قواعد و پوشانيد قواعد را با لباس خود و گريه كرد و پوشانيد قواعد را با دست مبارك خود با خاك و امر نمود كه بنا گذارند. پس بنا را گذاشتند. زمانى كه اطراف ديوار بلند شد، حضرت فرمود آن خاكهاى پراكنده را كه مردم آورده بودند، به درون بيت ريختند. آن است كه اندرون بيت بلند شده و با پلّه صعود مىكنند؛ چنانچه الحال هست و زمين خانه مقابل آستانه است، 2پس حضرت عليه السلام به دست خود، حجرالأسود را بر جايش گذاشت و قرار گرفت. بعد از آن، خانه را تمام كردند؛ به نحوى كه حالا هست و اين بنا در سنۀ هفتاد و چهار بود و بعد از آن، تا سنۀ هفتصد هجرى تغيير نيافت.
ى - حجّ انبيا و معصومين عليهم السلام
1 - از [ امام ] باقر عليه السلام پرسيدند: چون آدم عليه السلام حج كرد، با چه چيز سرِ او را تراشيدند؟ فرمود: جبرئيل ياقوتى از بهشت آورد، چون بر سر او ماليد، موها از سرش ريخت. 32 - در حديث معتبر منقول است كه: احرام بست موسى عليه السلام از رملۀ مصر و بر سنگستان روحا گذشت با احرام و ناقهاش را مىكشيد با مهارى كه از ليف خرما بود و تلبيه مىگفت و كوهها جواب او مىگفتند. 43 -. . . و انبيا و سلاطين مؤمنين هر سال هدى مىكردند؛ از جمله سليمان عليه السلام بود كه آمد به مكّۀ مكرّمه و چند روز توقّف فرمود در مكّه و هر روز پنج هزار شتر نَحر مىكرد، سواى بقر و غنم و مردم را خبر داد كه پيغمبرى از عرب از اين شهر مبعوث مىشود كه خاتم انبيا خواهد بود؛ «طُوبٰى لِمَن أَدْرَكَ زَمٰانَهُ وَ آمَنَ بِهِ وَ وَيْلٌ لِمَنْ كَفَرَ بِهِ وَ جَحَدَهُ» . 54 -. . . و اين شيوۀ مرضيّه را تجديد و احيا فرمود، جناب مقدّس خاتمالأنبيا صلى الله عليه و آله، و هر قدر قبل از هجرت در مكّه بود حج مىكرد و چند مرتبه از مدينه حج نموده، كه دفعۀ آخرى را «حَجّة الوداع» گويند و اين هم اتفاق افتاده در سال دهم هجرت و اجمال اين احوال آن است كه:
نازل شد اين آيۀ شريفه كه در سورۀ حج است؛ مىفرمايد: وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ