40غرض اصلى از خلقت انسان، شناخت خدا و وصول به مرتبۀ محبّت و انس به او است و آن موقوف است بر صفاى نفس و تجرّد آن. پس هر چه نفس انسانى صافتر و تجرّد آن بيشتر شد، انس و محبّت او به خدا بيشتر مىشود و براى حصول (به اين امر) . . . خداى تعالى قرار عباداتى را فرمود كه متضمّن اين امور هستند. . . از ميان عبادات، حج مشتمل بر اين امور است» . 1
از ديگاه صاحب «محجّة البيضاء» :
«كسى كه قصد خانۀ كعبه كند، قصد خدا كرده و زائر او است و آنكه در دنيا قصد زيارت خانۀ او را كرده، سزاوار است كه زيارتش ضايع نشود و در ميعادگاهى كه معيّن شده است، مقصود او برآورده شود و مقصودِ او، نظر كردن به وجه كريم خداوند و رسيدن به لقاى او است. بنابر اين، شوق به لقاى خداوند ناگزير او را به اسباب اين لقا تشويق مىكند. . . نبايد از واژۀ نظر به وجه خداوند سبحان - كه در كتاب و سنت و غير اين دو آمده - تصوّر شود كه مراد نظر كردن با چشم سر به صورتى مانند صورتهاى ديگر است. بىشك خداوند از اين مقوله برتر است؛ بلكه مقصود معناى ديگرى است كه آن را تنها راسخان در علم مىدانند.» 2
«كسى كه به قصد خانۀ خدا حركت مىكند، چنان است كه به قصد خدا و زيارت او مىرود. بنابراين، مناسب است كارى كند كه در ميعاد معيّن، بهفيض لقاى خدا فائز شود
عارف شهير، امام خمينى قدس سره در اين باره مىگويد:
«توجّه داشته باشيد كه سفر حج، سفر كسب نيست، سفر تحصيل دنيا نيست، سفر الىاللّٰه است. شما داريد به طرف خانۀ خدا مىرويد. تمام امورى كه داريد و انجام مىدهيد، به طور الوهيت بايد انجام بدهيد. سفرتان از اينجا كه شروع مىشود وفد الىاللّٰه» است. سفر به سوى خداى تبارك و تعالى است.» 3
و نيز مىفرمايد:
«گردش به دور خانۀ خدا، نشان دهندۀ اين است كه به غير از خدا، گرد ديگرى