41نگرديد.» 1و «در سعى بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعى در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او (توحيد ناب) ، همۀ بافتهاى دنيوى گسسته شود. . .» 2
عارف كبير حاج سيد هاشم حداد مىفرمود:
«روزى براى ديدن فلان، در كاظمين كه بودم، به خانهاش رفتم، ديدم خود با زوجهاش ايستادهاند و چمدانها و اسباب را بسته و عازم مسافرت به حج هستند. پس از كرّات و مرّاتى كه حج رفته بود و شايد تعدادش را غير از خدا كسى نداند. به وى نهيب زدم: تو كه هر روز كربلا مىروى، مشهد مىروى، مكه مىروى؛ پس كى به سوى خدا مىروى؟ ! وى حق سخن مرا خوب فهميد و ادراك كرد؛ اما به روى خود نياورد و خود را به نادانى و غفلت زد و خندهاى به من نمود و خدا حافظى كرد و گفت: دعاى سفر براى من بخوانيد و چمدانها را دست گرفته، بيرون مىبرد تا به حركت در آيد. . .
بعضى از مردم حتّى افراد مسمّى به سالك و مدّعىِ راه و سبيل الى اللّٰه، مقصود واقعىشان از اين مسافرتها، خدا نيست. براى انس ذهنى به مدركات پيشين خود و سرگرمى با گمان و خيال و پندار است و بعضاً هم براى به دست آوردن مدتى مكان خلوت با همراه و يا دوستان ديرين، در آن اماكن مقدسه مىباشد.
و چون دنبال خدا نرفتهاند و نمىخواهند بروند و اگر خدا را دو دستى بگيرى - و العياد باللّٰه - مثل آفتاب، نشان دهى، باز هم قبول نمىكنند و نمىپذيرند؛ ايشان ابداً به كمال نخواهند رسيد. ولهذا در تمام اين سفرها، از آن مشرب توحيد چيزى ننوشيده و از ماء عذب ولايت، جرعهاى بركامشان ريخته نشده، تشنه و تشنهكام باز مىگردند و به همان قصص و حكايات و بيان احوال اوليا و سرگرم شدن با اشعار عرفانى و يا ادعيه و مناجاتهاى صورىِ بدون محتوا، عمر خودشان را به پايان مىرسانند.» 3
حجاج مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود، شركت ندهند و جهات معنوى حج بسيار است و مهم آن است كه حاجى بداند كه كجا مىرود. . .