50تبديل به موجودى زار و ناتوان كند و يك پيروزى دراز مدت به دست آورد.
اكنون مهمترين جلوههاى جنگ و درگيرى مستقيم، ميان اسلام و غرب را به اختصار، در موارد زير ارائه مىدهيم:
1 - موضعگيرىهاى اسلام در برابر روم، در خلال جنگهاى «تبوك» ، «يرموك» و. . .
2 - كشورگشايىهاى مسلمانان در صقليه (جزيرۀ سيسيل) و اندلس و جنوب فرانسه، پيش از آنكه اروپا از خواب گران خود برخيزد و بيدارى فرهنگى جديد خود را آغاز كند.
3 - برخورد خشن ميان اروپاى متحد و اسلام، تحت عنوان «جنگهاى صليبى» .
4 - سقوط قسطنطنيه در سال 1453م. به دست تركها، كه به همين دليل، دروازۀ اروپا كاملاً به سوى سيل نيروهاى اسلامى، گشوده شد.5
در همين زمينه، دو رويداد مهم ديگر رخ داد كه در تعيين سير و حركت اين رويارويى، نقش مهمى ايفا كرد؛ بازپسگيرى اندلس در سال 1495م. و رسيدن عثمانىها به نواحى مشرف بر قنيا (كنيا) در سال 1529م. - 1683. باز درست درهمان هنگام كه غرب پس از رويداد اول، نيروهاى عظيمى را براى تداوم هجومش بر سرزمينهاى اسلامى تدارك مىديد، تا در منطقهاى يا مناطق ديگرى به كار گيرد، حادثۀ دوم براى او ترسى پنهانى ايجاد كرد و در دور ساختن خطر تهديد كنندهاش براى مسلمانان مؤثر بود.
اكنون شايسته است كه محقّقى بگويد:
ما نبايد اين حقيقت را فراموش كنيم يا از عظمت آن بكاهيم كه عامل دينى، از مهمترين عوامل «مسألۀ شرق» بود؛ زيرا تركها از لحاظ ريشه، نژاد، زبان، فرهنگ و امور اجتماعى، با اروپايىها غريبه بودند.
جزيرة العرب، كانون توجه و تلاش
پس از آنكه تركها شهر قسطنطنيه را در سال 1453 م. گشودند، نقشههاى متعددى از سوى غربىها براى تقسيم امپراتورى عثمانى طرح شد كه ديپلمات ايتاليايى ت. ج جوآرا (arawujD) حداقل 92 مورد از اين نقشهها را گردآورده است. برخى از آنها توسط اسقفهاى معروفى چون باباليون دهم و