81شرعى آن را بگيرند و بزرگ هر سرزمينى پرداخت سالانۀ آن را بر عهده مىگرفته است.
و تا چنين بوده، كارى به آن نداشتهاند و به همين دليل نامى از خيبر نيست و نديديم كه يكى از اميران حجاز به ويژه مدينه، سپاهى در خيبر داشته باشد.
گمنامى خيبر
پس از خلفا، به جز اندكى، يادى از آن در ميان نيست، و اين به نظر من چند علت دارد:
1 - خيبر از راه حاجيان كه همواره در سفر نامهها از آبادىها ياد مىكردهاند، به دور بوده است. جادّۀ عراق از نقطهاى دور در سمت شرق آن مىگذرد. و جادۀ شام به فاصلۀ چند كوه و درّه در غرب آن قرار دارد.
2 - منطقهاى ناهموار بوده است و در آن زمان، تنها با سختى بسيار به آن مىرسيدهاند و راهنمايى براى آن منطقۀ دور دست، وجود نداشته است.
3 - هيچگاه فرمانرواى مشخّصى نداشته است كه تاريخنويسان از او ياد كنند يا با مردم خيبر درگيرى داشته باشد.
4 - به نظر مىرسد كه در جنگها مردم اين سرزمين به سرعت به كمك فرمانروايان نمىشتافتند؛ چنانكه مردم بيشه و زهران و حرب چنين مىكردند.
پس در چنگها نامى از آنان نيست و نام قبايل نيز جداگانه مىآمده است، نه با نام سرزمين و شهرسشان و تا اين اواخر نيز چنين بوده است. تا اين كه برخى از پژوهشگران، به بازديد آنجا رفتند و جادۀ مدينه به شام از آنجا كشيده شد.
پس از آماده شدن اين مقاله، اطلاعاتى در بارۀ برخى از فرمانروايان خيبر به دستم رسيد كه آن را در اصل خواهم آورد.
فدك 1
فدك يكى از روستاهاى مهم منطقۀ خيبر است و همان ويژگىهاى خيبر را دارد و هركس خيبر را در دست داشته باشد آن را نيز دارد.
ابن شيبه مىگويد: اندكى از مردم خيبر، در آن سنگر گرفتند و از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند كه به آنان امنيت جانى بدهد و آنان را از منطقه بيرون ببرد. پيامبر نيز چنين كرد. مردم فدك نيز شنيدند و همينگونه با پيامبر پيمان بستند. بنابراين،