55تحمل مىكنند، كم نيست اين كوه به صورت يكى از اماكن مقدس يهود درآمده است.» 1نامبرده سپس به بيان بطلان اين باور يهوديان پرداخته و در مقالهاى كه در مجله المختار آلمان سال 1974 به چاپ رسيده، تصريح مىكند: آنچه در گزارش هيأت اعزامى آمريكايى آمده درست است و نتايج حاصله با نتيجه تحقيق مركزى وى هماهنگى دارد و مىافزايد:
كوهى كه يهوديان به حج آن مىروند، كوهى نيست كه در آن جا خداوند با موسى سخن گفته است و هنگامى كه دليل عدم موافقت او را با انتشار رسمى اين تحقيق مىپرسند، پاسخ مىدهد:
اعلام اينگونه مباحث و ديگر حقايق تاريخى به احساسات دينى و باورهاى آنها نسبت به اسطورهاى كه به صورت يك عقيده درآمده است، لطمه خواهد زد. 2حقيقت اين است كه آنچه تورات در مشخصات و علائم كوه موسى عليه السلام ذكر مىكند با آنچه در كوهِ مورد توجهِ يهود در حج سالانه ديده مىشود، تفاوت دارد؛ مثلاً فاصلۀ اين كوه با «عيون موسى» و ارتفاع آن و ديگر علائم و نشانهها و توصيف آن منطقه به عنوان معادن فيروزه و مس، كه يهوديان در آن تاريخ به صنعت و تجارت آن شهرت داشتهاند. 3در حالىكه كوه مورد توجه يهود در حجّ سالانه، از «عيون موسى» فاصله دارد و ارتفاع آن از كوه مذكور در تورات بيشتر است و مطالعات هيأت آمريكايى دربارۀ آثار منطقه با آن وفق نمىدهد و معدن فيروزه و مس در آنجا وجود ندارد.
بنابراين اعتقاد اسطورهاى يهود دربارۀ اين كوه، يك بدعت آشكار است كه هفت قرن پس از ميلاد مسيح عليه السلام به وجود آمده، مانند آداب و تعاليم يهودى و تدوين تورات و نظائر آن. اما مناسك حج يهود به اين كوه را از مقايسهاى كه (هوتسما \ amstuoH ) ميان وقوف مسلمانان به عرفات و كوچ بنى اسرائيل به كوه سينا نموده است، مىتوان بيان كرد.
آنها از معاشرات با زنان خوددارى مىكنند. (سفر خروج، فصل 19، آيه 15) آنها لباسهاى خود را براى اين مراسم شست و شو مىدهند (سفر خروج 19/10/14) و در برابر خدا مىايستند همانگونه كه مسلمانان از زن اجتناب