31دست مىآيد كه مىگويد: پس از آن كه ثابت شد صفا و مروه از شعائر خدا هستند، ديگر هيچ فايدهاى در نفى گناه (فَلَا جُنَاحَ ) وجود ندارد و حتى ميان صفا و مروه (از لحاظ حكم) هيچ ملازمتى نيست؛ زيرا پايينترين رتبۀ اوّلى استحباب و پايينترين رتبۀ دومى، اباحه است. بر مشروع بودن طواف ميان صفا و مروه در حج و عمره، اتفاق نظريه وجود دارد؛ زيرا جملۀ فلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ يقيناً بر آن دلالت مىكند، ليكن در وجوب اين طواف اختلاف است.
از اين رو، احمد روايت كرده كه آن مستحب است و انس، ابن عباس و ابن زبير هم همين نظريه را دارند؛ زيرا نفى گناه (فلَا جُنَاحَ ) نشانگر روا بودن اين عمل است و آنچه از اين عبارت، به ذهن مىآيد، عدم وجوب است، چنانكه سخن خداوند: فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا بر عدم وجوب دلالت دارد.
همچنين به اتفاق آراى همۀ مسلمانان، (سعى صفا و مروه) مباح نيست؛ چرا كه خداوند مىگويد: مِنْ شَعَائِرِ اللّٰهِ پس مستحب است.
آنگاه، آلوسى درصدد تضعيف نظريۀ استحباب برآمده و گفته است: نفى گناه هرچند بر روا بودن كه به معناى عدم لزوم است دلالت دارد، ليكن با وجوب هم در يكجا فراهم مىآيد و لذا نه آن دفع مىكند و نه نفى و شايد هم در اين جا بر وجوب دلالت كند چنانكه در آيۀ:
لَاجُنَاحٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَقْصُرُوا مِنْ الصَّلَاةِ بر وجوب دلالت مىكند. شايد اين سخن خداوند فلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ نظير سخنى باشد كه در مثل به كسى كه نماز ظهر بر عهدۀ اوست گفته مىشود. اين شخص گمان مىكند كه خواندن نماز ظهر در هنگام غروب روا نيست و لذا در اين باره از كسى مىپرسد و او در پاسخ وى مىگويد: «لا جناح عليك ان صليتها في هذا الوقت» ؛ يعنى اگر در اين وقت نماز ظهر را بخوانى، گناهى بر تو نيست. اين پاسخ، درست است و نفى وجوب نماز ظهر را هم اقتضا ندارد. 1بيضاوى در تفسيرش بيان كرده كه مشروعيت سعى در حج و عمره، اجماعى است و تنها اختلاف بر سر وجوب آن است و لذا احمد گفته است:
سعى مستحب است انس و ابن عباس هم همين ديدگاه را برگزيدهاند. چه، خداوند مىگويد: فلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ. . . و از اين جمله، مخير بودن ميان ترك و فعل