28«تبرّع» گرفته است.
نظير اين روايت از مجاهد نقل شده كه گفت: كسىكه ميان اين دو طواف نكند احساس گناه نمىكند؛ يعنى گناهى را مرتكب نشده است، زيرا طواف ميان آنها واجب نيست. نيز از عطا، از عبداللّٰه ابن زبير نقل شده كه گفت: سعى صفا و مروه مستحب است. 1فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوْ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا گفته است: طواف ميان اين دو مستحب است. مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللّٰهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ گفته است: اين حديث، حسن و صحيح است. 2از سفيان بن عاصم احول روايت كرده كه گفت: از انس شنيدم كه گفت:
طواف ميان آن دو مستحب است.
ابوحنيفه براى ركن نبودن اين عمل (سعى ميان صفا و مروه) دليل آورده و براى اثبات وجوب آن، به دلايل خارج از قرآن بسنده كرده است؛ زيرا از ديدگاه او، آيۀ مورد بحث بر وجوب سعى دلالت ندارد، تا چه رسد كه بر ركن بودن آن دلالت داشته باشد.
چنانكه رازى در تفسيرش نقل كرده، ابوحنيفه براى ركن نبودن سعى به دو دليل استدلال كرده است:
الف: به آيۀ: فلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ. . . ، و گفته است: چنين عبارتى دربارۀ واجبات گفته نمىشود. خدا بر ركن نبودن سعى تأكيد كرده؛ زيرا فرموده است: مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً. . . پس بيان كرده كه سعى مستحب است، نه واجب.
ب: به سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه: «حج عرفه است و هركس عرفه را درك كند، حج او انجام شده است.»
رازى اين ديدگاه حنيفه را رد مىكند و ما در اينجا تنها به پاسخ او از دليل نخست كه مورد بحث ماست، بسنده مىكنيم. او مىگويد: از دليل نخست مىتوان چند پاسخ داد:
1 - گفتيم كه سخن خداوند: فلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ تنها نشان دهندۀ آن است كه اگر كسى سعى را انجام دهد، گناهى نكرده است و اين امر، قدر مشترك ميان واجب و غير واجب است و لذا اين عبارت، بر نفى وجوب دلالت نمىكند.
سپس رازى وجوب سعى را به وسيلۀ آيۀ ديگر ثابت مىكند؛ چرا كه مىگويد:
اين آيه هم، بر نفى وجوب دلالت ندارد: فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنْ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ قصر (شكسته