24حديبيه نيامده است و اگر شما به تمامى منابع تاريخ و سيره بنگريد، چنين شرطى را نمىيابيد. البته به استثناى آنچه صاحب تفسير عياشى گفته است؛ زيرا او روايتى را از امام صادق عليه السلام آورده و گفته است: از شرايط پيامبر خدا صلى الله عليه و آله (در صلح حديبيه) با مشركان اين بود كه آنان بتها را بردارند.
بنابراين، آيا معناى اين عبارت: «از شرايط پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با مشركان» آن است كه اين شرط از شرايط صلح حديبيه است و يا اينكه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله براى انجام عمرهاش (به مكه) آمد، با قريش شرط كرد كه بتها را تنها از جايگاه سعى، يا هم از جايگاه سعى و هم از جايگاه طواف بردارند؟
پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه:
اولاً : تمامى منابع سيره و تاريخ، چنين شرطى را نياورده و نگفتهاند كه اين شرط از شرايط صلح حديبيه بوده است.
و اگر چنين شرطى وجود داشت، آشكار مىشد. ثانياً: مشركان مكه درخواست پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مبنى بر ورود به كعبه را نپذيرفتند و يا آن را رد كردند؛ چرا كه وقتى كسى را به نزد آنان فرستاد، تا به او اجازه دهند كه وارد كعبه شود، آنان گفتند: اين موضوع از شرايط تو نبود؛ يعنى از شرايط صلح حديبيه نبوده است و بدين سبب، او از ورود به كعبه خوددارى كرد.
پيش از قضيۀ صلح، قريش مكرز بن حفص را همراه چند تن ديگر فرستادند و آنان در درّۀ يأجج با پيامبر صلى الله عليه و آله ديدار كردند. به آنان خبر رسيده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان سلاحهايشان را بهطور كامل با خودشان آوردهاند و لذا گفتند: اى محمد، به خدا سوگند كه تو نه در خردسالى به خيانت شناخته شدهاى و نه در بزرگسالى. آيا با سلاح بر ضد قوم خود وارد حرم مىشوى، در حالى كه شرط كرده بودى كه جز با سلاح مسافر (شمشيرها در غلاف باشند) در نيايى؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما همينطور درخواهيم آمد.
از اين رو، مكرز با شتاب به مكه بازگشت و به قريش گفت: محمد با سلاح وارد نمىشود و او به همان شرطى كه با شما بسته، پاى بند است.
از اين جريان، كاملاً آشكار مىشود كه قريش با دقت مراقب بودند تا بندهاى صلح حديبيه كم و يا زياد نشود و هر چيز