20اشكالى را از ميان بردارد، شبههاى را رد كند و يك نوع احساس گناه و چندشى را كه گروهى از مسلمانان گرفتار آن شدهاند، برطرف سازد. چه، هنگامى كه بر تعدادى از صحابۀ پيامبر صلى الله عليه و آله شبهه عرضه شد، آنان از سعى (ميان صفا و مروه) خوددارى كردند، هر چند اينان در آغاز از انگيزههاى راستين ايمانى برخوردار بودند، ليكن اگر اين شبهه بدون معالجۀ قاطع رها مىشد، توسعه مىيافت و آثارش را بر اجتماع مسلمانان بر جاى مىگذاشت.
بهترين دليل بر اثبات وجود اين فضا، موضع قرآن است كه در طى آيهاى بيان شده است و اين آيه آمده است تا با نيرومندى بر اثبات اين عمل (سعى صفا و مروه) پاى فشارد، سپس احساس گناه را برطرف سازد و سرانجام، مسلمانان را تشويق كند كه اين عمل را بسيار انجام دهند تا هيچ مادهاى باقى نماند كه دشمنان و افرادى كه دلهاى بيمار دارند، از اين ماده سوء استفاده كنند.
دربارۀ اين احساس گناه، سيد قطب مىگويد: اين احساس گناه، ثمرۀ آموزش بلند مدت و روشنىِ وجود ايمان در دلهاى آنان است. اين روشنى، مسلمانان را بر آن مىداشت كه از هر كارى كه در دوران جاهليت انجام مىدادند، دورى كنند و در هراس باشند؛ زيرا آنان در اين جهت به اندازهاى حساسيت داشتند كه از هر چيزى كه در جاهليت رايج بود، مىترسيدند و بيم از آن داشتند كه مبادا اين چيز در اسلام حرام باشد و اين امر، در مناسبتهاى فراوانى به منصّه ظهور رسيد.
سپس سيد قطب به سخنانش دربارۀ انگيزههاى اين پديده و نقش باور اسلامى و پيامبر صلى الله عليه و آله در آن، ادامه مىدهد و مىگويد:
مكتب جديد روح آنان را تكان داد و بر ژرفاى آن نفوذ كرد و يك انقلاب روحى و احساسى كامل در آن پديد آورد تا آنجا كه با بدبينى و حالت دورى گزيدن به گذشتۀ خود در جاهليت مىنگريستند و احساس مىكردند كه از آن قسمت از زندگىشان كاملاً بريدهاند و ديگر هرگز به سوى آن باز نخواهند گشت و آن قسمت به صورت قسمتى ناپاك و آلوده درآمده بود كه از نزديك شدن بدان خوددارى مىكردند.
اگر كسى سيرۀ آخرين دورۀ زندگى عرب را بررسى و جستجو كند، اثر اين