8«جُرهم» نيز كه اين عنايت خدا را شاهد بودند، محبت آن كودك و مادر را بر دل گرفتند، بهخصوص وقتى فهميدند كه او از نسل ابراهيم است و مادرش همسر اوست و اين همان دعاى حضرت ابراهيم بود كه:
رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ . 1حكمت الهى جايزهاى ديگر به هاجر بخشيد، تا جبران آن صبر و خلوص باشد، يعنى سعى ميان صفا و مروه، همسان هاجر بر هر حاجى واجب شد، تا ياد هاجر بهعنوان الگويى براى آنان كه در راه هدفى بزرگ مىكوشند و صبر مىكنند تا به رضاى الهى برسند، جاودانه بماند.
داستان هجرت ابراهيم با همسر و كودكش به اين سرزمين درسهاى متعدّد داشت، مانند: تسليم و رضا به قضاى الهى، تحمّل سختترين آزمونها در راه اجراى فرمان، توكّل آگاهانه بر خداوند و فضلاو، تبديلشدّت بهفرج براى صابران و. . . كه فرمان ذبح فرزند، بزرگترين اين آزمونها بود و مىبايست اين درسها سرمشق مؤمنان به خدا قرار گيرند.
حكمت رمى و ذبح و حلق
در قربانى به پيشگاه خدا و رمى جمرات در روز عيد قربان، حكمت هاست. رهاورد قربانى، نيكى و احسان به فقيران است. هرچند اگر زمينۀ بهرهورى تهيدستان از گوشت قربانى هم فراهم نباشد، خود اين كار، روح عبوديت و فرمانبردارى از خدا را در جان مكلّف افزونتر مىسازد. در عين حال، مسؤولان امر بايد با برنامهريزى حسابشده، زمينۀ استفاده از اين ثروت هنگفت - كه با انگيزههاى الهى تقديم مىشود - و توزيع آن ميان نيازمندان كشورهاى اسلامى را فراهم آورند تا مصداق تبذير نگردد.
«رمى جمره» در صبح روز دهم، يادآور طرد شيطان و نفى وسوسههاى او در عمل نكردن به فرمان خداست. چه در داستان حضرت اسماعيل باشد كه سه بار شيطان را از خويش راند، چون وسوسه مىكرد كه خود را براى قربانى شدن آماده نسازد، و چه مربوط به حضرت ابراهيم كه شيطان را مىراند و هربار با هفت سنگ، تا مانع انجام امر خدا نشود. برخى هم گفتهاند علاوه براين پدر و پسر، شيطان هاجر را هم وسوسه مىكرد تا براى قربانى شدن فرزندش رضايت ندهد و مانع ذبح گردد.
كار اين سه شخصيت بزرگ، الگويى براى همۀ مؤمنان تاريخ شد، كه دستور خدا را هرچه سخت باشد اطاعت كنند و راضى به قضاى الهى باشند. پدر، الگوى پدران، مادر، الگوى همۀ مادران و اسماعيل، الگوى جوانان، تا جوانان با الهام از اسماعيل، وارد ميدانهاى جهاد اكبر و اصغر شوند و از نثار خون و جان در راه خدا و اهداف متعالى سرباز نزنند.
اين عمل در حج، احياگر آن خاطرهها و فداكارىهاست، تا درسآموز ايثار و عبوديت و تسليم باشد و انسان را در ميدان مبارزه با نفس، نيرو بخشد.
حلق و تقصير پس از رمى و قربانى، رمزى براى زدودن گناهان و زوال آلودگى خطاها از روح و جان است، تا فلسفۀ تحقق تقواى الهى كه در همۀ عبادات از جمله در حج نهفته است، ظهور يابد.