8قرطبى هم گفته است: 1منظور از وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ. . . تسميه و بسماللّٰه گفتن است در موقع ذبح و نحر! زيرا كفار به نام بتها قربانى مىكردند و قرآن خواسته است يك عادت خرافى ديگر عرب جاهلى را از ميان ببرد و عمل آنان را كه در راه بتها قربانى مىكردند و جهت تقرّب به بت بود، از ميان بردارد و با خرافات مبارزه كند؛ زيرا اسلام معتقد است كه هر كار بايد براى تقرّب به خدا باشد و نه تقرّب به بت.
سيّد قطب در بحث از اين بخشِ آيه، نوشته است: 2مقدّم آمدنِ «ذكراللّٰه» بر ذبايح و قربانىها و «بهيمة الأنعام» 3از اين جهت است كه هدف اصلى به ياد خدا بودن است، منظور اصلى از قربانى هم، تقرّب الىاللّٰه است.
به ياد خدا بودن است نه نحر و قربانى كه البته نحر و قربانى هم، خود ياد بود و رمزى است از فداكارى اسماعيل عليه السلام و يادى است از طاعت و فرمانبردارى دو بندۀ موحّدِ خدا - ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام -.
قرآن در اين آيه، بلافاصله هدفِ اجتماعى ديگرى را كه اطعامِ فقرا باشد، دنبال مىكند و مىگويد: . . . فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ؛ يعنى از گوشت چهارپايان، خود بخوريد و به گرسنه و مستمند هم بخورانيد كه اين بخش از آيه، متضمّن دو دستور و دو مطلب است:
1 - اجازۀ خوردن گوشت قربانى. 2 - اطعام فقير
كه به قول سيد قطب، امر به خوردن گوشت ذبيحه، استحبابى است و امر به خوراندنِ گوشت به فقير و مستمند، وجوبى است و شايد هدف از خوردن گوشت اين باشد كه فقراى مستمند بدانند كه گوشت پاكيزه و خوب است.
«. . . وَ لَعَلّ الْمَقْصُود مِن أكل صاحبها مِنْها أنْ يُشعر الفُقَراء، اَنَّها طيّبة كريمة» . 4
زمخشرى در بحث از اين بخشِ آيه، در «بهيمة الأنعام» نوشته است: 5بهيمه، هر چهارپاى بىزبانى را دربر مىگيرد ولى با اضافه شدن به «اَنعام» فقط گاو و گوسفند و شتر را شامل مىشود.
امرِ در «كُلُوا مِنْها» براى اِباحه است؛ زيرا عرب جاهلى، از نسائك و قربانىهاى خود، چيزى نمىخورد ولى اسلام براى برقرارى مساوات و مواسات با فقرا، خوردن گوشت قربانى را مباح دانسته و گفته است: «فَكُلُوا مِنْها» . 6