65اقيانوس هند بوده، سپس كشتى به سمت يمن حركت كرده، از آنجا وارد درياى سرخ مىشد و در بندر جده لنگر مىانداخت.
دراين روزگار، كشتىهاى مسافرىِ اين مسير، بهطور عمده، از آنِ شركتهاى انگليسى يا ديگر كشورهاى اروپايى بوده و كاركنان آنها انگليسى، هندى و برخى نيز عرب بودهاند. 1در سال 1306 افزون بر كشتىهاى انگليسى، از يك كشتى كه متعلّق به پسر مرحوم حاج زين العابدين تاجر شيرازى، ساكن بمبئى ياد شده كه البته عملۀ آن در مقايسه با كشتىهاى ديگر، خيلى بد وصف شده و شهرت آن را خدشهدار كردهاند. 2دشوارى سفر با كشتى، براى ايرانيانى كه با آن آشنا نبوده و عادت به كشتى سوارى نداشتهاند، درد سرهاى زيادى را ايجاد مىكرد. در بسيارى از سفرنامههايى كه در اين دوره، گزارش اين سفر دريايى را نوشتهاند، از تلاطم دريا و موج هاى بلند و ترس و اضطراب حُجاج سخن گفتهاند. 3زائرى اين وضعيت را چنين وصف كرده است:
«باز باد شمال مخالفى وزيدن گرفت، افواجِ امواج به حركت آمد، به كشتى ريزان و حجاج از رجال و نسوان وداع جان نمودند، در كيفيت روز مذكور زبان از تفصيلش لال است و مرغ بيان قاصر و شكسته بال» . 4براى زائرانى كه براى بار نخستين در كشتى مىنشستند، آن هم براى طى اين راه طولانى از جده تا بوشهر، تحمّل دشوارىهاى مسير دريايى بسيار سخت مىنمود. روزهاى متوالى اسير بىهوشى، استفراغ و عدم توانايى براى خوردن غذا بودند و بايد با جان كندن اين مسير را طى مىكردند. شرحى از اين مصايب را دختر فرهاد ميرزا نيز داده و با اشاره به اين كه دو شب كامل باد مىآمد و كشتى در تلاطم بود، از كاپيتان خارجى كشتى ياد مىكند كه: «تا صبح بيدار بود» و «خواب به چشمان اينها وجود ندارد» . آنگاه مىافزايد: «در مملكت ايران، يك شب كسى بىخوابى بكشد، هزار جور آه و ناله مىكند، مثل مرده هرجا باشد مىافتد، ليكن اينها نه به جايى مىافتند، نه طورى كه رفع كسالت بشود، متصل در حركت و راه رفتن مىباشند» . 5در طى اين مسير، قرنطينههاى مخصوصى وجود داشته كه حجاج را از كشتى پياده كرده، لباسهاى آنان را ضدّ عفونى نموده و خود آنان را