80قثم بن عباس بن عبدالمطّلب بود كه حضرت در نامه به او نوشته است؛ يكى درخصوص لزوم هوشيارى دربرابر مأموران و جاسوسان معاويه كه به مكه آمده و درصدد تحريك مسلماناناند 1، و ديگر آنكه به او مىفرمايند با مردم حج را اقامه كن، اياماللّٰه رابه آنان يادآورى كن، پس آداب برخورد با مردم را به وى گوشزد مىكنند. 2او تا زمان شهادت حضرت، والى مكه بود، پس همانطور كه پيامبر پيشبينى كرده بود، در زمان معاويه و در سمرقند به شهادت رسيد. 3در سال 40 هجرى كه ميان امام حسن مجتبى عليه السلام و معاويه اختلاف و نزاع بود، مغيرة بن شعبه امارت حج را برعهده گرفت. از اين سال تا پايان سلطنت اموىها، معمولاً امارت حج برعهدۀ اعوان و انصار معاويه و افرادى از دودمان بنىاميه بود. مىتوان از عتبةبن ابىسفيان، مروان بن حكم، يزيد بن معاويه، سعيد بن عاص، وليد بن عتبه و عثمان بن محمد بن ابىسفيان بهعنوان امراى حج در اين مقطع از تاريخ اسلام نام برد. پس از حادثۀ جانگداز كربلا، كه عبداللّٰه بن زبير دست به شورش زد و شهر مكه را در اختيار گرفت، تا ساليان درازى امارت حج را خود برعهده داشت.
در سال 72 هجرى كه حجاج بن يوسف ثقفى بر كوفه مسلط شد، اميرالحاج بود و به نقل مسعودى پس از وقوف در منا و بازگشت به مكه طواف خانۀ خدا را بجا نياورد.
در سال 73 نيز امارت حج برعهدۀ او بود و در همين سال عبدالله بن زبير را به قتل رساند.
پس از اين دوره، نام افرادى چون عبدالملك بن مروان، سليمان بن عبدالملكبن مروان، ابان بن عثمان بن عفان، وليد بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز بن مروان، ابوبكر محمد بن عمرو بن حزم، هشام بن عبدالملك، ابراهيم بن هاشم المخزومى، سليمانبن هشام بن عبدالملك، وليد بن يزيد بن عبدالملك، خالدبن عبد الملكبن حارث، محمد بن عبدالملك بن مروان و افراد ديگرى از اين قبيل جلبنظر مىكند. 4هيچيك از خلفاى اموى و عباسى، امارت حج را همچون ساير مسؤوليتهاى اجتماعى و سياسى، به افرادى كه خارج از تيره و قبيله و يا اعوان و انصار خود بودند، واگذار نكردند. بنابه نقل مسعودى، در سال 202 هجرى ابراهيم بن موسى بن جعفر براى اولين بار بهعنوان فردى از دودمان ابىطالب، امارت حج را برعهده گرفت. آنهم نه اينكه از ناحيۀ