79عريان طواف نكند» ، «مشركان حق اجتماع با مسلمانان در مراسم حج را ندارند» ، «هركه با رسول خدا عهد و پيمانى داشته، آن عهد و پيمان ملغاست» و «خدا و رسول او از مشركان بيزارند») 1بعيد مىنمايد، اگر بنا بر اعزام دو نماينده بود، چرا از ابتدا دو نماينده اعزام نشد؟ اگر ابوبكر عزل نمىشد، هم اميرالحاج بود و هم مأمور ابلاغ پيام برائت، حال كه عزل شد، هردو مسؤوليت برعهدۀ على عليه السلام نهاده شد. برخلاف پندار برخى از مفسران اهل سنت، 2على عليه السلام تنها بهعنوان بستگى فاميلى با پيامبر، مأمور ابلاغ اين پيام نشد، بلكه بهعنوان نمايندۀ رسول خدا و حاكم اسلامى روانۀ اين مأموريت گرديد.
در سال دهم هجرى نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله خود عازم سفر حج شد و با انجام حجةالوداع همۀ احكام و مناسك حج را به مسلمانان آموخت و طبعاً حضرت خود اميرالحاج بود.
خلفا و امارت حج
در زمان خلفاى بعد از رسول خدا نيز معمولاً حج به امارت و سرپرستى خلفا برگزار مىشد و گاهى هم افرادى را به جاى خود مأموريت مىدادند؛ مثلاً در سال 11 هجرى، عمر بن خطاب، در سال 12 هجرى ابوبكر و در سال 13 هجرى عبدالرحمان بن عوف امارت حج را برعهده داشتند. در زمان خلافت خليفۀ دوم و خليفۀ سوم نيز خود خلفا در موسم حج حضور داشتند.
بنابر نقل مسعودى، در سال 36 هجرى عبداللّٰه بن عباس - كه قاعدتاً بايد از جانب اميرالمؤمنين على عليه السلام مأموريت امارت حج را برعهده گرفته باشد - در سال 37 هجرى باز هم عبداللّٰه بن عباس از سوى حضرت مأمور شد. 3ولى معاويه كه با حضرت بيعت نكرده و از هر فرصتى براى كارشكنى استفاده مىكرد، يزيدبن شجره الرهادى؟ ؟ ؟ را بهعنوان اميرالحاج به حج اعزام كرد، بين نمايندۀ خليفۀ مسلمين و نمايندۀ غيرقانونى معاويه اختلاف درگرفت، بالأخره مجبور شدند به امامت جماعت شيبةبن عثمان بن ابىطلحه رضايت دهند. 4تعجب از بعضى از نويسندگان اهل سنت است كه اين واقعه را شاهدى گرفتهاند بر اينكه عامل و كارگزار از شؤون حكومت نبوده، بلكه به مقتضاى مصلحت عموم مسلمين عمل مىشده است! 5از برخى خطب نهجالبلاغه استفاده مىشود كه كارگزار اميرالمؤمنين على عليه السلام در مكه