21
6 - امام قدس سره احياگرِ حجّ ابراهيمى
و حال سخن از عرفان حج است. امام به حج، حيات و معنويتى ديگر بخشيد و اين فرضيۀ جهانشمول اسلامى را كه در روايات، «قائمۀ دين» ناميده شده، 1احياكرد و از تحجّر و جمود كه گرد كدورت و نسيان بر اين زمزم جوشان فروباريده بود، رهانيد. و با وجود كارشكنىهاى مرتجعان متحجّر كه حج را از فلسفۀ حياتى و اجتماعى آن تهى كرده و معنويت آن را نيز بىرنگ ساخته بود، امام ابعاد مختلف حج را به مرحلۀ بالندگى آورد و بهعنوان «عَلَم اسلام» 2برافراشت تا مسلمانان از كران تا كران جهان با نگرش نو و زنده و سازنده در سرنوشت امّت اسلامى به حج روآورند و همانگونه كه ابراهيم و محمد صلى الله عليه و آله خواسته بودند، از زمزم عرفان بهرهگيرند، دست برادرى به يكديگر بدهند و تبر ابراهيمى در دست گرفته بر پيكر پليد نمرودهاى زمان و ابرقدرت هاى كافر و مستكبر و بتهاى صامت و ناطق فرود آورند و چون مصطفىٰ صلى الله عليه و آله و مرتضىٰ عليه السلام آهنگ برائت را در موسم اعلام كنند و با فرياد آسمانكوب و صاعقهآساى اسلام، اصنام را از درون و برون فروريزند. و در زبالهدان تاريخ دفن كنند. تأسف امام اين بود كه چرا اين نهر خروشان، كه سرچشمۀ حيات معنوى و مادى مسلمين است مىبايست در كوير بىحاصلى هدر رود. ايشان خطاب به زائران خانۀ خدا فرمودند:
«اكنون كه حجّاج بيت اللّٰه الحرام ازخانۀ تن و دنيا مهاجرت الى اللّٰه و رسوله، كه خانۀ دل است مىكنند و همهچيز جز محبوب حقيقى در وراى آنان است بلكه همهچيز جز او نيست كه درون و برون داشته باشد، بايد بدانند كه حج ابراهيمى - محمدى (صلى اللّٰه عليهما وآلهما) سالهاست غريب و مهجور است، هم از جهات معنوى و عرفانى و هم از جهات سياسى و اجتماعى. و حجاج عزيز تمامى كشورهاى اسلامى بايد بيت خدا را در همه ابعادش از اين غربت درآورند.» 3بارى، حج فريضۀ عظيمى است كه جان و تن، مال و توان، رنج و راحت، زمزمه و تفكر، وقوف و حركت، عقل و عشق، فرد و جمع، عبادت و سياست، گذشته و آينده و دنيا و آخرت را در خود جاى داده است. و هيچيك از اين ابعاد نبايد دور از نظر بماند و سعى امام بر اين بود كه تمام ابعاد حج را احيا كند.