71(اتاق جنگى) براى رسول خدا برپا نمودند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله اوّل صبح، با نيزۀ كوتاهى كه به دست داشت و امير مؤمنان عليه السلام همراه آن حضرت در حركت بود، به تنظيم صفوف و ادارۀ صحنۀ جنگ پرداخت. در آن حال سوّاد بن غزيّه را كه از صف بيرون بود ديد و با نيزه به شكمش اشاره نمود كه درست بايست! سواد گفت يا رسول اللّٰه شكمم را به درد آوردى و خداوند تو را براى گسترش حق و عدل برانگيخته است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: سواد! بيا قصاص كن! و پيراهنش را بالا زد. سوّاد از هيجان بىقرار شد؛ زيرا مىديد كه پيامبر در آن لحظۀ حسّاس و وضعيّت سخت كه سرنوشت او و رسالتش و سرنوشت يارانش رقم مىخورد، او را به قصاص مىخواند، او هم به جاى قصاص به شكم پيامبر صلى الله عليه و آله بوسه زد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود چرا اين كار را كردى عرضه داشت يا رسول اللّٰه اوضاع واحوال را مىبينى و من اطمينان ندارم كه از اين جنگ جان سالم بدر برم و لذا خواستم آخرين ساعت عمرم چنين باشد كه بدنم بدن تو را لمس كند. رسول خدا در حقّ وى دعا كرد. 1آنگاه به مسلمانان دستور داد:
«غُضّوا أبصاركم ولا تبدئوهم بالقتال ولا يتكلّمن أحدٌ» . 2
«نه به سوى دشمن نگاه كنيد و نه قيل و قال راه بيندازيد و نه شروع جنگ از طرف شما باشد تا من دستور بدهم.»
پيام به مشركين
رسول خدا به مشركين چنين پيام فرستاد:
«معاشر قريش انّي أكره أن أبدأَكُم بقتال فخلّوني والعرب وارجعوا فان أكُ صادِقاً فأنتم أعلى بي عيناً وان أكُ كاذباً كفتكم ذؤبان العرب أمري» . 3
«اى گروه قريش من از اينكه با شما وارد جنگ شوم كراهت دارم، كار مرا به اقوام ديگر عرب واگذاريد و به شهر خود باز گرديد كه اگر در ادّعايم صادق باشم شما مىتوانيد بهترين خواص و ياران من باشيد و اگر دروغگو باشم همانها خواستۀ شما را تأمين خواهند نمود.»
طبق نقل ابن هشام عتبه بن ربيعه كه از سردمداران سپاه شرك بود، به قبول اين پيشنهاد تمايل نمود و خطاب به سپاهيان مكّه چنين گفت:
«اى قريشيان شما از جنگ با محمّد