34اين آيه هم در واقع، يك عادتِ جاهلى را نفى كرده است؛ زيرا در جاهليّت، اشراف در مسيرى اختصاصى [ بركنار از بستر رودى كه مردم عادى در آن، به سوى مشعر، جارى بودند ] حركت مىكردند. ولى اسلام دستور داد كه شما هم از همان جا كه خلق در حركتند، حركت كنيد. اين دستور نيز بر يكى ديگر از عادات قريشيان (كه خود را سرپرست كعبه مىشمردند و براى فرزندان ابراهيم و ديگر عربها، مقام و مرتبتى قائل نبودند و آنان را به چيزى نمىشمردند) ، خطِ بُطلان كشيد.
اسلام خواسته است بدين وسيله با اين دستور، انسانها را از خود برتربينى و افكار و خيالاتِ واهى بركنار دارد و با قريشيان كه به نَسَب خود مىباليدند و با مردم ديگر قبائل در يك جا گرد نمىآمدند، مبارزه كند؛ اين بود كه دستور: ثُمَّ اَفيٖضُوا مِنْ حَيْثُ اَفٰاضَ النّاسُ. . . صادر شد؛ زيرا اسلام، نَسَب نمىشناسد؛ اسلام طبقه نمىشناسد؛ اسلام همۀ مردم را در يكسان مىداند: اِنَّ الاِسْلامَ نسباً وَلٰايَعرفُ طبقةً؛ اِنَّ النّٰاسَ كُلُّهُمْ وٰاحِدةٌ . 1در بخش پايانى آيه هم، باز قرآن دستور مىدهد كه از افكار و خيالات نادرست جاهلى، دورى كنيد و عصبيّت جاهلى را از خود دور سازيد؛ زيرا حجّ مىخواهد درس مساوات و برابرى به انسانها بياموزد و انسانها را متعالى سازد.
اين است كه مىگويد: . . . وَاسْتَغْفِروُا اللّٰهَ اِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رحيمٌ ؛ از خدا طلب آمرزش كنيد؛ از گذشتۀ بد خود پشيمان شويد و از خدا بخواهيد كه در شما ارادهاى به وجود آورد كه گرد ناشايستها نگرديد؛ زيرا خدا «كثيرالمَغْفرةِ و واسعُ الرحمة» است.
اصولاً انجام مراسم حج، وسيلهاى است براى مستحقّ آمرزششدن و افاضۀ رحمت الهى. معناى لغوى «افاضه» از جنبۀ بلاغى هم در خور اهميّت است؛ زيرا كلمۀ «افاضه» از «اَفاضَ الماءُ: اِذٰا حَبّه بِكَثرةٍ» مىباشد و در واقع در اين آيه، خَلق، به رودخانهاى تشبيه شدهاند و قرآن مىگويد هنگامى كه اين رودخانۀ عظيم (مردم) در سرزمين عرفات به جوشش و جريان افتاد، در آستانۀ مَشعرالحرام، خدا را به توحيد و تعظيم، ياد كنيد: فَاذْكُروا اللّٰهَ عِنْدَ المَشْعَرِ الحَرٰام .
در آيۀ بعدى هم كه بخشى از مراسم حج بيان شده، نكات جالبى وجود دارد. آيه اين است فَإذٰا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذكُروا اللّٰهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ اَوْ اشدَّ ذِكراً. . . 2؛ يعنى: چون آداب و مناسك حج را انجام