35داديد، به جاى ياد از پدرانتان، بلكه از آن هم بيشتر، ذكر خدا گوييد (چون اعراب جاهلى پس از مراسم حج، مفاخر موهوم آبا و اجدادى خود را بر مىشمردند و به آنها مىباليدند) .
از آن جا كه هدف اصلى اسلام در انجام مراسم حج، اين است كه انسانها را به ياد خدا اندازد و قلبها را متوجه خدا كند، در اين آيه هم يك عادت نكوهيدۀ جاهلى را از ميان بر مىدارد و انسانسازى مىكند؛ زيرا عرب جاهلى براى حج خود، رسالتى قائل نبود و از انجام مراسم حج، هدف انسانى نداشت؛ پس از پايان مراسم حج به بازارهاى عُكاظ، مجنّة وَذِىالمَجاز - كه تنها براى داد و ستد نبود - حضور مىيافت و در باب مفاخر آبا و اجداد خود، سخن مىگفت و به انساب خود مىباليد؛ ولى قرآن، اين عادت نكوهيدۀ آنان را، پس از پايان مراسم حج، نكوهش كرد و آنان را به ذكر خدا، متوجه ساخت و گفت: فَإذٰا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاْذكُروا اللّٰهَ. . . ؛ يعنى: چون مناسك حج را انجام داديد و از عبادات مربوط به حج فارغ شديد، ذكر خدا گوييد؛ زيرا ذكر خداست كه آدمى را، تعالى روح مىبخشد و نه ياد از پدران و اجداد كردن و به آنان باليدن.
در واقع، هدف اصلى، اين است كه ارزشها تغيير يابد و ارزش انسان، در داشتن تقوا و پيوند با خدا باشد، نه افتخار به آبا و اجداد.
ابن قُتَيبه (متوفّٰى به سال 276هجرى) ذيلِ بحث از آيۀ فَاْذكُروا اللّٰهَ كَذِكْرِكُمْ آبٰاءَكم. . . نوشته است 1:
در جاهليّت پس از فراغ از مراسم حج، اعراب جاهلى، از پدران خود ياد مىكردند و كارهاى برجسته و نيك آنان را ذكر مىكردند؛ فَيَقُولُ اَحَدُهُم: «كٰانَ اَبٖى يَقْرى الضَيْفَ وَيَصِلُ الرَحَمَ وَيَفْعَلُ كَذٰا وَكَذٰا» .
زَجّاج (متوفّى به سال 311هجرى) نيز به موضوع توقّفِ عرب جاهلى پس از انجام مراسم و مناسك حج و برشمردن فضايل آبا و محاسن اجداد، اشاره كرده و افزوده است كه كلمۀ «اَشدّ» در جملۀ «اَو اشدّ ذِكراً» محلاً مجرور است؛ زيرا عطف است بر كلمۀ «ذكر» ماقبل؛ ولى چون غيرمنصرف است جرّ آن به فتحه مىباشد. 2ولى دكتر عبدالجليل عبده شَلَبى كه كتاب زَجّاج را تصحيح كرده و توضيحاتى بدان افزوده، (در پاورقى جلد يكم ص264) نوشته است: كلمۀ «اَشَدَّ» در محل مفعول