28باشد كه آدمى را به كمال سوق دهد و روح را تكامل بخشد و آدمى را به رشد برساند؛ با دستِ دل، اِستلامِ حَجَر نمايد؛ قلبش در عرفات، مُقيم شود و روحش به مَشْعر خدا واصل گردد و سَرِ گوسفندِ نفس را در قربانگاه ببُرَد و بداند كه قربانىكردن، خود رَمزى است براى كشتن نفس امّاره و از ميان بردنِ اِنانيّت و خودبينى و كبر و غرور.
فرمودۀ حضرت صادق عليه السلام هم كه فرموده است: «وَاذبَحْ حَنْجَرَةَ الهَوىٰ وَالطَّمَع عِنْدَ الذَبيحةِ» 1اشارتى به همين معناست.
حجگزار بايد شهوات را از خود دور سازد تا متخلّق به اخلاق ملكوتى گردد.
حجگزار بايد روى از همه چيز برگرداند و به خداىِ «فاطِرُالسّموٰاتِ وَالاَرْضِ» رو آورد و از جان بگويد:
اِنّٖي وَجَّهتُ وَجْهِىَ للذى فَطَرَ السّموٰاتِ وَالاَرْضَ حنيفاً. . .
2
.
حجرونده بايد سالكِ الى اللّٰه باشد؛ يعنى از منازل شهوت و مُشتهياتِ نفسانى و لَذّات جسمانى، عبور كند و از لباس صفات بشرى، خود را مُنخَلِع كند و تعيّنات خودى را كنار بگذارد و پردههاىِ پندار را بدرد و به قول شيخ محمود شبسترى:
مُسافر آن بود كو بگذرد زود
زخود صافى شود چون آتش از دود 3
حجرونده، اگر تربيت روحانى نيابد و نفس او مُهذّب نشود، مصداق شعر ناصرخسرو واقع شده، كه گفته است:
رفته و مكّه ديده، آمده باز
مِحْنَتِ باديه خريده به سيم
آرى، در اين سفر روحانى، ترك لذّات نفسانى و شهوات جسمانى مىكند و از مكروهات، دورى مىگزيند و بنا به گفتۀ شيخ محمد حسن نجفى اصفهانى (مؤلف كتاب جواهرالكلام) ، حج وسيلۀ تقرّب به خدا و يكى از مهمترين شعارهاى اسلام است؛ زيرا در آن، «اِذلٰالُ النَّفْسِ وَاِتعابُ البَدَنِ» 4است.
اگر در انجام مراسم حج [ به فرض محال ] هيچ فايدۀ اجتماعى و سياسى و اقتصادى وجود نداشته باشد، همين مسألۀ تسليمشدن انسان در مقابل خدا و در نتيجه، ارتقاى معنوى و روحىيافتن و به خدا تقرّب جستن، خود برترين چيز است.
. . . وَرِضْوٰانٌ مِنَ اللّٰهِ اَكْبَر وَذٰلكَ هُوَ الفَوْزُ العظيٖمِ.
5
آنچه براى يك مسلمان حائز اهميّت است، رضاى خدا و اطاعت از اوست كه اگر حال خلوص و تسليم كامل در آدمى پيدا شود، سعادت ابدى حاصل مىشود.