80قنوات آب، باغها و اختصاص زمينى براى نگهدارى حرم ايجاد كرد و مديريت و سرپرستى آن را به نقيب الاشراف سيد علوان بن على بن حسين و اعقاب وى واگذار كرد. نكتۀ جالب آن كه در متن وقف نامه، از سيدعلوان مانند اجدادش، به عنوان شيخ الاسلام و با تعبير «قدوة العلماء السادة الشافعية» ياد مىشود. 1منابع تأييد مىكنند كه اين خانواده طى چهار قرن حكومت عثمانى سرپرستى حرم را در اختيار داشته است. 2اين نكته قابل توجه است كه ابن علوان شاخۀ لبنانى يك خاندان شيعى دمشق را بنياد گذارد كه آنها هم مكان مقدس محلى ديگرى را كه مقبرۀ سيده زينب است در اختيار داشتند. 3تشيع در حلب
حلب شهرى با پيشينۀ تشيع، حتى بعد از سقوط دو دولت شيعى حمدانى و مرداسى و روى كار آمدن قدرتمندانۀ سنيان يعنى زنگيان و ايوبيان و مماليك، همچنان به جذب و ميزبانى علماى شيعه به خود ادامه داد. هنوز در قرن چهاردهم، با وجود آزار و تعقيبها كه هر لحظه بلاد شام را در مىنورديد، شمار علماى شيعه كه به تنهايى در آن شهر زندگى مىكردند تا پانزده نفر مىرسيد. 4خاندان كهن و برجستۀ بنوزهره از سادات حسينى كه معتقد بودند كه از نسل امام جعفر صادق عليه السلام هستند، از جمله خانوادههاى روحانى و هدايتگر شيعى بودند كه در اين شهر زندگى مىكردند. در واقع، منابع سنى، از آنها به عنوان عامل شيوع بدعتى در حلب ياد مىكنند كه از سوى حران آمده است، در حالى كه آنها در اصل از مردمان مدينه بودند.
بنوزهره از طريق به انحصار در آوردن مقام نقيب الاشرافى، به عنوان رهبر اشراف حلب به دست آوردند و در اواسط قرن چهاردهم براى آنها وقف بزرگى كه مربوط به برخى روستاها و زمينهاى حاصلخيز كشاورزى آن ناحيه بود، ايجاد كردند. 5با پيروزى عثمانيها، تشيع در حلب رو به افول گذاشت. منابع ادبى تنها چند گزارش از بنوزهره ارائه مىدهند اما از فعاليتهاى مذهبى شيعى آنها آگاهيهاى روشنى در اختيار نمىگذارند. در نهايت در قرن شانزدهم، حضور تشيع در ميان تاجران بزرگ و نيز جامعۀ اشرافى كه در يكى از دو حرم از نوادگان على عليه السلام در حلب زندگى مىكنند، يعنى مشهدالحسين