81نمودار مىشود. 1كامل الغزى، مورخ حلبى، به روشنى اظهار مىكند كه شيعه در پردۀ تقيه فعاليت مىكردند تا قدرت را به ضرر سنيان دست آورند، اين فعاليت تا قرن هفدهم (دوازدهم) ادامه داشت. اما وى آنها را نمىشناساند يا نمىخواهد بشناساند. 2مهمه دفترلرى 3به ما گزارش مىدهد كه در داخل و خارج مرزهاى تاريخى اين ايالت، اوضاع آشفته بوده است: گروههاى قزلباش در اُرفه (afrU) در سال 1574؛ يك لعنت كننده بر سه خليفۀ نخست در عينتاب در سال 1570؛ و بالاتر از همه، شاه اسماعيل دروغين در منطقۀ اِلبستن 99( natsiblE ) به سمت شمال مَرعش كه يك شورش ضدى عثمانى را در سال 1578 رهبرى كرد. 4همينطور ما مىدانيم كه حزب اردبيل، در خود حلب هم نيرومند بوده است. 5.
زمانى كه به ديوان حكومتى مراجعه مىكنيم، بنى زهره را در سال 1630 مىبينيم كه در عملا برخورد نزاعگرايانه از موضع خود ندارند، به ويژه در بارۀ شخص احمد افندى زُهْروى.
من جزئيات زيادى را در ارتباط با زهروىها ملاحظه كردم كه بر اساس آنها مىتوان اظهار كرد كه ميان سالهاى 1630 تا 1680 آنها به صورت يك گروه محدود از نخبگان محلى بودند كه اين خود نتيجۀ فعاليتهاى شديد و گستردۀ اقتصادى آنها در باب تجارت، پرداخت وام، توليد صابون و داشتن مقامهاى رسمى بود. آنها همچنين پيوندهاى اجتماعى - سياسى استوارى را با ديگر خاندانهاى برجسته از طريق ازدواج فراهم آوردند، خاندانهايى مانند كواكبى كه از عالمان مذهبى و مفتيان بودند. احمد زهروى براى مدتى مسؤوليت موقوفات مكانهاى مقدس منطقۀ حلب (42 - 1639) و «قسام عسكرى» (45 - 1644) دو منصب مهم را بر عهده داشت.
در سال 1654 و 1656 احمد زهروى و برادرش بهاءالدين، وقفى را شامل دو كارخانۀ صابون سازى، مغازه، باغهاى ميوه و زمينهاى كشاورزى ايجاد كردند. وقفنامههاى اين دو مورد، نشان مىدهد كه آنها وفادار به ايمان مذهبى پدران خود بودند به اين ترتيب كه در بارۀ اين دو مورد هبۀ قطعى آمده است كه بر فرض از بين رفتن خاندان آنها، بايد نيمى از وقف