17ولى باتوجه به حسگرايى شديد اكثرِ انسانها، خداوند آنها را به سوى مثل و مانندِ خودشان كه همان بيتاللّٰه الحرام باشد دعوت مىكند. مثليّت خانۀ خدا با آدمى چند جهت است: الف: از جهت خِلقت، كه هر دو مخلوق خدا هستند. ب: از جهت جسمانيت و قابل حسّ و مشاهده بودن.
بنابراين وقتى انسان به سوى خانۀ خدا مىرود، در واقع به سوى خودش مىرود؛ زيرا از همان خانه يكى در وجود خود آدمى است. خانۀ بيرونى آيينۀ خانۀ درونى (دل) و خانۀ درونى آيينۀ خانۀ بيرون (كعبه) مىشود و در هنگام وصال مسالك مىيابد كه آنچه به دنبالش بوده در خودش هست. در اين زمان است كه به خودش واقف گشته و خودش را مىشناسد وقتى خود را شناخت خداى خود را نيز مىشناسد كه: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» .
خانۀ خدا دليل معرفت انسان مىشود. معرفت به خود و خدا. همچنين باعث مىشود كه آدمى بفهمد قوىترين دليل و نزديكترين راه به خدا، خودش بوده است.
محىالدين عربى در كتاب فتوحات، فصلى به همين عنوان باز كرده و به بيان مطلب فوقالذكر پرداخته است. 1شايد قصۀ سفر سى مرغ به سوى سيمرغ شيخ فريدالدين عطار نيشابورى در منطقالطير همين باشد كه وقتى مرغها به ميعادگاه و كعبۀ مقصود رسيدند سيمرغ را به شكل 30 مرغى كه به مقصود رسيده بودند ديدند. آفتاب قربت از پىشان بتافت
ور نظر در هر دو كردندى به هم