16وقوف و درنگ ادامه يابد.
وقوفِ در عرفات از مهمترين مناسك حج به شمار است. در اين نقطه، ازدحام و سر و صدا و زبانهاى مختلف تجمع و پيروانِ مكاتبِ گوناگونِ آيين اسلام و فرقههاى مختلف، انسان را به ياد عرصات قيامت و اجتماع امتها با انبيا و ائمه، و پيروى هر امتى از پيامبر خود، و چشم داشتِ آنها به شفاعت آنان، و تحير و سرگردانى آنها آن هم در يك نقطه و يك سرزمين مىاندازد كه آيا مورد حمايت آنان قرار مىگيرند و يا از آنها حمايت و مراقبتى به عمل نمىآيد. آرى اين گردهمايى شگرف، خاطرۀ عرصاتِ قيامت را - كه نصوص دينى آنرا ترسيم مىكند - در ذهن انسان با تابلويى زنده و گويا تجديد مىنمايد. مىدانيم صحراى عرفات به درازاى دوازده كيلومتر در پهناى شش كيلومتر و نيم و با فاصله بيست و يك يا بيست و پنج كيلومتر از مكه - بر سر راه طائف - قرار دارد.
به راستى اين وقوف و درنگ آنهم در چنين بيابان - از نيمروز تا شامگاه - به چه منظورى تشريع شده است؟ البته نمىتوان مزاياى چنين درنگ و وقوف را - كه پويايى و تحرك سازندهاى را به ارمغان مىآورد - به اين سادگى برشمرد. در بيابانى كه فاقد وسائل كافى براى آرامش و آسايش است بايد همۀ حجاج از مليتهاى مختلف و طبقات متفاوت، مدتى را ناگزير در آن درنگ كنند، و همگان در يك سطح از نظر ظاهر و باطن، حوائج خويش را به پيشگاه حضرت بارى تعالى عرضه دارند. آيا وقوفى بدينسان نمىتواند عالىترين نمونۀ همبستگى و تجمع و به ويژه مساوات و برابرى را به ما ارائه كند. آيا اين سنت سترگ، برجستهترين و گوياترين نمونه و شعار مبارزۀ با اختلاف طبقاتى نيست.
- گذشتههاى بسيار دور، از رهگذر چنين وقوفى، در قلوب حاجيان اشعهاى را به هم مىرساند، اشعهاى اميد بخش كه به آنان نويد مىدهد سرانجام به منظور و هدفِ نهايى خود در زندگانىِ مادى و معنوى نائل خواهند آمد، زيرا روزگارى پيامبر گرامى اسلام - صلى اللّٰه عليه وآله - مردم را به معرفت حق و حقوق متقابلِ آنان و وظائف الهى و انسانى آنها فراخواند، و از همين پايگاه بود كه آن حضرت پس از بازگشت از حج در غدير خم رسالت و مسؤوليتِ الهى و انسانىِ خود را به كمال، نزديك احساس مىفرمود؛ و نويدِ كمالِ دين از عرفات آغاز شد و در غدير خم