26ندارد، بدون مشقت بتواند حج انجام دهد حَجةالاسلام از او ساقط نمىشود. و از طرفى هر كس زاد و راحله براى انجام حج را داشته باشد، حج بر او واجب مىگردد، گر چه انجام آن برايش مشقت و زحمت داشته باشد! باتوجه به اين كه با قاعده نفى عسر و حرج وجوب برداشته مىشود.
و از آنجا كه اين بحث نيز به تحديد و تعيين موضوع استطاعت، ارتباط پيدا مىكند، مورد بحث و دقت نظر قرار مىگيرد.
روايات نسبت به زاد و راحله دو طايفهاند؛ طايفهاى دلالت دارد كه تا زاد و راحله نباشد استطاعت نيست. بيشتر رواياتِ باب را اين قسم از روايات تشكيل مىدهد كه طرح تمامى آنها از حوصلۀ اين نوشته خارج است.
از باب نمونه
فى صحيحة محمد بن يحيى الخثعمى، قال: «سأل حفص الكناسى أبا عبداللّٰه - ع - و أناعنده، عن قولاللّٰه - عزوجل - «وللّٰه علىالناس حجّالبيت مناستطاعاليه سبيلاً» مايعنى بذلك؟ قال: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّى فى سربه، له زاد و راحلة فهو ممّن يستطيع الحج. . .» 1«امام صادق - ع - در پرسش حفص از معناى آيۀ «واللّٰه على الناس. . .» مىفرمايد: هر كس بدنش سالم، راهش باز و داراى زاد و راحله باشد، مستطيع است.»
فى صحيحة هشام بن الحكم عن أبى عبداللّٰه - ع - فى قوله - عزوجل -: «وللّٰه على الناس حجّ البيت من استطاع اليه سبيلاً» ما يعنى بذلك؟ قال: من كان صحيحاً فى بدنه، مخلّى سربه، له زاد و راحلة.» 2«امام صادق - ع - در پاسخ پرسش هشام بن حكم از معناى استطاعت در آيه فرمود:
هر كس بدنش سالم، راهش باز و داراى زاد و راحله باشد حج بر او واجب است.»
اين دو روايت كه از نظر سند بىاشكالند، دلالت دارند كه استطاعت داير مدار وجود زاد و راحله است و اين جمله اطلاق دارد نسبت به جايى كه نياز به زاد و راحله باشد يا نباشد. پس اگر بدون زاد و راحله انجام حج امكان پذير باشد حج واجب نيست.
در مقابل اين گروه از روايات، روايات ديگرى دلالت دارند كه تحقق استطاعت داير