38كردهاند) 1. تعداد ده نفر آنان خزرجى 2و دو نفرشان از اوس 3بودند. (مقريزى نه نفر را از خزرج و سه نفر را از اوس دانسته است) . 4آنها در اين ديدار با رسول خدا - ص - بيعت كردند. اين بيعت به «بيعة النساء» شهرت يافته است. اين نام برگرفته از محتواى بيعتى است كه به نوشته سمهودى بعد از فتح [بخوانيد بعد از حديبيه] براساس آيۀ دوازدهم سورۀ ممتحنه از زنان گرفته مىشده است. 5از آنجا كه اين سوره بعد از صلح حديبيه نازل شده (در صورتى كه نام بيعة النساء برگرفته از اين آيه باشد) بايد بعدها مورخان اين نام را براى آن بيعت برگزيده باشند. آنچه مسلم است اين كه در اين زمان حكم «جهاد» نيامده بوده است [و لم يفرض يومئذٍ القتال] 6؛ برخى از محقّقان (محتملاً بر همين اساس كه در اين بيعت نامى از قتال به ميان نيامده) بيعة النساء را به «بيعتى كه مشتمل بر حرب نباشد» تفسير كردهاند. 7محتواى اين بيعت چنان بوده كه مسلمانان متعهد شوند كه: به خداوند شرك نورزند، دزدى و زنا نكنند، فرزندانشان را نكشند، دروغ دربارۀ اولادى كه در ميانشان مىآيد نگويند [با دروغ فرزند را به غير پدر خود نسبت ندهند 8،] و در كار معروف عصيان نورزند. هركس چنين كند پاداش وى بر خداست [و در نقلى ديگر است: «براى او بهشت خواهد بود»] و كسى كه به آنها عمل نكند بر خداست كه او را عذاب كند يا ببخشايد [و در نقلى ديگر آمده: كسى كه در دنيا به آنها عمل نكند و عقوبت آن را ببيند، همان عقوبت كفاره و پاكى وى خواهد بود اما كسى كه عمل نكند و خداوند گناهش را پنهان سازد برخداست كه او را عذاب كند يا ببخشايد 9] به جز جزئيات آخر، محتواى بيعت، همان مطالبى كه در سورۀ ممتحنه (60) آيۀ 12 آمده است. 10اين بيعت را بيعت «عقبۀ اولى» يا بيعت «عقبه صغرى» مىنامند.
از عبادة بن صامت محتواى بيعت به صورت ديگرى نقل شده است. ذهبى در تاريخالاسلام [السيرة النبويه] اين روايت را در بيعت عقبه اولى آورده كه بايد اشتباه باشد اين نقل مربوط به مواردى است كه در بيعت دوم مطرح گرديد.
سمهودى با اشاره به اينكه آن زمان حكم قتال (جهاد) نازل نشده بود مىافزايد: پيش از اين بيعت، جز حكم نماز و توحيد، چيزى نازل نشده بود. 11واقعيت آن است كه محتواى اين بيعت نزول چند حكم طبيعى و فطرى بود، زنا براى عرب (و هيچ قوم ديگرى) نمىتوانست پسنديده باشد. سرقت، كشتن فرزندان و كذب با شدّت بيشترى همين وضع را داشت. در اين صورت بايد گفت تازه مسلمانان يثرب، بر سر اصول فطرى با رسول خدا - ص - بيعت كردند. جاذبۀ چنين اقدامى را نبايد از نظر دور داشت. اين افراد به يثرب بازگشتند و به سراغ «كسانى كه آمادگى پذيرش اسلام را داشتند رفتند. 12بطورىكه اسلام در آنجا گسترش يافت.
در اين باره كه آيا در همان زمانِ رفتن، رسول خدا - ص -، مُصْعب بن عمير را به مدينه فرستاد يا بعد از چندى به دعوت مسلمانان يثرب، اختلاف نظر وجود دارد. ابن اسحاق قول اول را پذيرفته 13گرچه از وى قول دوم نيز روايت شده است. 14اما بلاذرى و ابن سعد نوشتهاند كه پس از چندى آنها ضمن نامهاى از رسول خدا - ص - خواستند تا مُصْعب را براى تعليم قرآن نزد آنان بفرستد. 15
در نقل ابن شهاب آمده كه آنها معاذبن بن عفراء و رافع بن مالك را نزد رسول خدا - ص - فرستادند تا كسى را براى تعليم