7سويى استفاده از عطر و بوى خوش حرام مىشود و از سوى ديگر هنگام انجام مناسك حج و عمره، گرفتن بينى از بوى نامطبوع حرام است. اين موضوع داراى پيامى است و در حين مراسم، پيام هاى متعددى از اين دست به شركتكنندگان منتقل مىشود.
ضرورت پرداختن به ابعاد معناشناختى محرّمات احرام، ريشه در اهميت مطالعه دربارۀ ابعاد معناشناختى حج به مثابۀ نماد اسلام دارد. بنابراين، در بحث پيشرو، بررسى ابعاد معناشناختى محرّمات احرام و كاركردهاى ارتباطى آن، بهعنوان اولين عمل حجگزار ضرورت پژوهش حاضر را روشن مىسازد.
معناشناسى محرّمات احرام به ما ابزار مطالعۀ معنا را مى د هد و مى تواند براى فهم مقصود اصلى و اوليۀ خداوند و امامان معصوم: كمك بسيارى بنمايد و اين اميدوارى را به وجود آورد كه به قصد و مراد اصلى ايشان دست يافته ايم، ليكن با تأسف، تاكنون استفاده از معناشناسى در مطالعۀ محرّمات احرام انجام نگرفته و يا غيرعلمى بوده كه براى دستيابى به معناى دقيق موارد محرّمات احرام ضرورى به نظر مىرسد. از سويى، نگاه به محرّمات احرام از منظر معناشناسى، ديدى همهجانبه و كلى نسبت به يك واژه را براى پژوهشگر و خواننده به ارمغان مى آورد كه از رهگذر آن، برداشت ما را از احرام دگرگون مىسازد. از سوى ديگر بررسى اين اين اعمال واجب الترك، به عنوان نقطۀ آغاز اعمال و مناسك، داراى اهميت مضاعف است. به همين جهت در تحقيق پيش رو تلاش مىكنيم ضمن معناشناسى محرّمات احرام، به نظر مفسران قرآن كريم و صاحب نظران توجه كنيم. بديهى است اين به مفهوم يكى بودن دانش معناشناسى و تفسير نيست؛ زيرا مباحث معناشناسى نسبت به تفسير بنيادى تر است.
همچنين تنها پرداختن به مصاديق تك تك محرّمات احرام مورد نظر نيست؛ زيرا معناشناسى محرّمات احرام به اين معنا نيست كه واژگان را برشماريم و معانى را در برابرشان قراردهيم؛ بلكه به اين معناست كه قواعد اصلى را كه بر نظام معنايى محرّمات حاكم اند، بيابيم و بيان كنيم كه معنا در نظام معنايى محرّمات احرام چگونه پيدا
مىشود.
روشن است كه معنا از الفاظ پديد مىآيد؛ اما گاهى مصداق از بين مىرود و