8معنا همچنان باقى است. پس ما در اين تحقيق در پى مطالعۀ علمى معنا هستيم. از نظر ايزوتسو ( Toshihiko Izutsu) معناشناسى تحقيق ماهيت جهانبينى يك ملت به وسيله واژگان كليدى است. قيد واژگان، معناشناسى را از باستانشناسى، قومنگارى و... جدا مىكند؛ پس موضوع پژوهش ايشان، هم فرهنگ است؛ چون در واقع فرهنگ را مطالعه مىكند و هم مجموعۀ زبان است؛ چون به الفاظ و واژگان نظر مىكند. بنابراين، روش او رسيدن از حوزههاى معنايى به ارتباطات زبانى است. تعريف معناشناسى از نظر ايزوتسو:
«علم تحقيق در ماهيت و ساخت جهانبينى يك ملت در فلان دورۀ خاص از تاريخ آن خواهد بود كه به وسيلۀ تحليل روششناختى مفاهيم و تصورات فرهنگى عمدهاى كه آن ملت براى خود فراهم آورده و در كلمات كليدى زبان آن ملت كه حالت تبلور پيدا كرده، صورت مىگيرد.» 1
به نظر ايزوتسو، زبان برساختۀ جهانبينى است؛ زيرا زبان، توليد شده از انديشه است. انديشه هر اندازه مرتب و منسجم باشد؛ يعنى سستى نداشته باشد، سبب مىشود زبان برآمده از اين انديشه، سستى و خلل نداشته باشد. پس اگر انديشۀ قوى داشته باشيم زبان نيز قوى است و اگر انديشۀ ما متوسط باشد، زبان متوسط را در پى د ارد . همچنين جهانبينى در زبان انعكاس پيدا مىكند؛ چون جهانبينى داراى قطب محورى است و انديشههاى ديگر پيرامون آن شكل مىگيرند. البته نبايد از اين نكته غافل ماند كه اين معناشناسى داراى نقدهايى نيز هست؛ از جمله اينكه:
«اين معناشناسى صرفاً براى تحليل معانى واژه ها كارآيى دارد؛ اما تحليل معانى جملات معناشناسى ديگرى مى طلبد. ثانياً ديدگاه ايزوتسو نمى تواند پويايى جهانبينى اسلامى را تبيين كند.» 2
حال اگر انسجام جهان بينى و زبان قرآن را بپذيريم، اهميت شناخت محرّمات بهعنوان مدخل ورود به مناسك حج، بيشتر روشنمىشود؛ زيرا عدم شناخت معناى صحيح آنها باعث ايجاد نوعى تناقض مى گردد كه يك طرف آن تكلف و سختى ترك محرّمات است و طرف ديگر آن زبان قرآن است كه مىگويد: «خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايى او ... » 3
نتيجه: اگر انسجام جهان بينى و زبان قرآن را بپذيريم، نگاه ما به محرمات احرام