11
استعمال بوى خوش
انسان هرگاه عرق كند و بوى نامطبوع و آزار دهنده ا ى را حس نمايد، مقدارى عطر استفاده مىكند و به وسيله آن، اذيت و ناخوشايندى عرق بدن را برطرف مىسازد؛ روشن است كه بوى بد، نماد كارهاى زشت و ناپسند است و هر فردى با احساس بدبويى ظاهرى، از آنچه كه او را نزد ديگران بد بو نمايد دورى مىكند. آرى، بايد از حقيقت چرك و بدبويى در اعمال و كردار نيز دورى جست؛ چنانكه در برخى روايات، عذاب اهل آتش را بوى نامطبوع شمرده است؛ مانند اين حديث كه راوى از امام كاظم(ع) مى پرسد:
«آيا هنگامى كه انسان مىخواهد كار نيك يا ناپسند انجام دهد، دو فرشته موكّل، آگاه مىشوند؟ امام(ع) فرمود: آيا بوى مستراح و بوى عطر، يكسان است؟ راوى گفت: نه. حضرت فرمودند: هرگاه بنده ارادۀ گناه مىكند، بوى بدى از نفسهاى او ساطع مىشود.» 1
پس، حس بويايى حجگزار نيز مشمول محدوديت هايى مىشود كه مىتوان گفت ترك بوى خوش به معناى ترك لذت دنيوى و عدم ممانعت از بوى بد نماد يادآورى بوى ناپسند گناهان است.
استظلال
همچنين در سايه قرار گرفتن كه حجگزار از آن منع شده، عملى نمادين است؛ اما از آنجا كه در وراى نمادها و مناسك هرآيينى، نشانه ا ى نهفته است و اين نشانه ها در بحث محرّمات احرام، به وسيلۀ روايات فهميده مىشود، معناى تابيدن آفتاب بر سر و روى مُحرم، در حقيقت پاك كردن نجاستِ گناه از وجود او است. در فروع كافى آمده است: «عبدالله بن مغيره از امام موسى كاظم(ع) دربارۀ سايه براى محرم پرسيد. امام(ع) در پاسخ، آن را حرام شمرده، فرمودند:
«گرما بر من طاقت فرسا است؛ زيرا گرمايى هستم. آيا راه چارهاى براى من وجود دارد؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: آيا اين را نمىدانى كه خورشيد، گناهان مُحرمين را پنهان مىكند؟!» 2
پس، رمز اينكه سايه و سايهبان بر مُحرم حرام گرديده، اين است كه با تابيدن آفتاب سوزان بر سر و تن محرم، گناهان وى محو مىشود و از اين روست كه گفتند: آفتاب پاك كننده است؛ زيرا نجاستِ گناه را تطهير مىكند.