12وجود خاص است. اين ويژگى ها و صفات را در روايات اين گونه بيان فرموده ا ند:
«مَا يُعْبَأُ مَنْ يَؤُمُّ هَذَا الْبَيْتَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ؛ خُلُقٌ يُخَالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ، أَوْ حِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ مِنْ غَضَبِهِ أَوْ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ» .
1
«اعتنا نمى شود [از طرف خدا] به كسى كه قصد اين خانه [كعبه] كند، مگر آنكه سه خصلت در او باشد:) نيكو رفاقت كردن با كسى كه با او رفيق مى شود [و خوش اخلاق بودن در سفر حج].») حلم و بردبارى كه به وسيله آن مالك غضبش باشد [و بر خشم خود مسلط شود]) ورعى كه او را از معصيت الهى باز دارد.»
در روايت ديگرى از وجود مبارك رسول گرامى اسلام نقل شده است كه حضرت فرمودند:
«مَنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ ثَلاَثٌ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَل ٌ. . .»
2
و در روايت ديگرى فرمودند:
«ثَلاَثٌ مَنْ لَمْ يَكُنَّ فِيهِ لَمْ يَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ. . .»
3
با جمع عناوين در اين احاديث، دليل اهميت ندادن و قدر وشأن قائل نشدن براى كسى كه اين سه خصلت و ويژگى در او نيست، روشن مى شود و آن از اين رو است كه: عمل آن ها كه حج و يا عمره باشد، تمام نمى شود؛ يعنى به آنچه كه خداوند خواسته نمى رسند؛ «
لَمْ يَتِمَّ » ؛ يعنى تمام نيست و آن چه را كه خداوند خواسته انجام نشده است و يا تعبير «لَمْ يقُمْ» يعنى برپا نمى كند و ايجاد نمى كند. پس در واقع آمدن به آن سرزمين براى برپا كردن بنيانى است كه اگر اين سه صفت در انسان نباشد انسان نمى تواند اين بنيان را برپا كند و اين فريضه را كامل سازد و تمام كند چون فرموده است: وَ أَتِمُّوا الْحَجَ وَ الْعُمْرَةَ لِله. . . . و كسى كه با اين سه خصلت همراه نيست قدرت اتمام حج و عمره را ندارد. مناسك را انجام مى دهد و اعمال را پايان مى برد اما به حسب ظاهر، و در واقع، آن چه را كه از او خواسته بودند به اتمام نرساند و بر پا نداشت و اقامه نكرد.
و اتمام و اقامه در اين جا به معناى انجام صحيح و ظاهرى نيست بلكه به معناى كمال لايق آن عمل است؛ يعنى همان كسب كمال خاص است كه ديدن باطن اعمال و مناسك مى باشد و با اين بيان:
«مِن تَمَامِ الْحَجِّ لِقَاءُ الإِمَامِ» روشن مى شود كه بدون ولايت و پيروى از امامت، به آن شرط كمال يا همان تمام الحج نرسيده است. بنابراين، با اين شروط و خصال است كه اگر با شخص همراه بود، توجه خاص به او مى شود؛ آن خصال عبارت ا ند از: