11قرب الهى و معراج مؤمن است آن را به دست آورد.
حج نيز مانند نماز، شرط قبول دارد و شرط كمال؛ شرط قبول حج پاك كردن اموال از حق خداوند و حق مردم و حلاليت طلبيدن و يادگيرى دقيق احكام و مناسك و به جا آوردن صحيح تمام اعمال حج و عمره بر اساس دستور مجتهد جامع الشرايط است، ولى شرطِ كمال حج آن است كه بتوانى با روح و حقيقت حج پيوند بخورى و اين پيوند خوردن؛ يعنى با تمام وجود آمادگى درك معارف و اسرار حج را پيدا كنى و از باطن حج بهره مند شوى و باطن اين مناسك را بفهمى و مانند ابراهيم عليهالسلام درخواست كنى كه: وَ أَرِنا مَناسِكَنَا. . . .
مهم اين است كه انسان حقيقت اين مناسك و عبادت را ببيند و اين ممكن نيست جز به لطف الهى؛ چون آنچه كه تو انجام مى دهى ظاهر اعمال است و براى ديدن باطن اعمال بايد عنايت و لطف او شامل شود.
ابراهيم عليهالسلام از خداوند مى خواهد كه ما به جايى برسيم تا بتوانيم باطن اعمال را ببينيم و به روح ونور آن واصل شويم و از صورت ظاهر خارج شده، به باطن و ملكوت اعمال پيوند بخوريم تا به قرب او برسيم و در حريمش خانه كنيم.
پس كمال حج، ديدن باطن اعمال و فهم رموز و اسرار آن است و اين تنها با لطف و محبت و عنايت خاص خداوند نصيب حاجيان مى گردد. گرچه فرمودند: همۀ كسانى كه به اين سرزمين مى آيند و قصد بيت الله را دارند، علامت خدايى خورده اند و از شعائرالله محسوب مى شوند 1و خداوند براى همه سفره ا ى گسترده است و پذيرايى عام دارد، ولى پذيرايى خاص او كه همان ديدن باطن اعمال است، نصيب همه كس نمى شود بلكه شامل كسى مى شود كه در او سه ويژگى و صفت وجود داشته باشد؛ يعنى قلب و نفس او با اين سه صفت عجين شده باشد و روح او با اين صفات پيوند خورده باشد، آنگاه است كه اين وجود واين روح مستعد گرديده تا باطن اعمال و ملكوت مناسك را به او نشان دهند. اگر حاجى با اين سه صفت همراه نباشد و در وجودش اين سه متاع را نيابند، خيلى به او توجه و نظر نمى شود.
از بهره هاى دنيايى بهره مند است ولى نصيبى از عنايات خاص الهى نمى برد. چون عطاياى خاص و عنايات ويژه، روح خاص، قلب مخصوص و باطنى مستعد مى خواهد. عنايت خاص الهى، مخصوص