13
گامهاى عملى و بدنى
تا اينجا سخن دربارۀ طى مراحل قلبى و دفع موانع درونى بود. اكنون سخن دربارۀ كارهايى است كه حاجى بايد انجام دهد؛ آن هم به گونهاى كه حج را آن گونه كه بايد و شايد لمس كند و مبادا كه سرگرم ظواهر گردد و از روح پر فتوح اعمال - چه آنهايى كه مقدمه است و چه آنهايى كه ذى المقدمه - بازماند:
1. برداشتن توشه و هزينة سفر
مهماين است كه توشۀ سفر و هزينۀ اين راه پرخطر حلال باشد و حاجى خود را از حرص و آز بپيرايد و در پى حداكثر نباشد، بلكه به حداقل قناعت ورزد.
در اين مرحله بايد به ياد سفر خطرناكتر آخرت باشد كه سفرى است طولانى و توشۀ آن سفر، تقوا و پرهيزكارى است و هيچ توشهاى ديگر در آن مسافرت مفيد فايده نخواهد بود.
همان طوركه در سفر حج، برخى از توشهها در معرض ضايع شدن و از دست رفتن است، در سفر آخرت نيز، توشۀ اعمال ممكن است با شائبۀ ريا و سمعه و تقصيرات و قصورات، ضايع و تباه گردد.43
آرى «چون زادِ راه از همۀ نوعها ساخته كند و همه احتياطى به جاى آرد. . . و چون هر چيزى كه به زودى تباه خواهد شد، با خود برنگيرد. . . . همچنين هر طاعتى كه به ريا و تقصير آميخته باشد، زاد آخرت را نشايد.»44
2. سوار بر مركب
حاجى بايد خداى را سپاس گويد كه نعمت مركب را برايش فراهم كرده تا با مشقّتى كمتر و رنجى سبكتر، راه پرفراز و فرودِ كوى دوست را بپيمايد.
او بايد بينديشد كه در سفر آخرت، مركبش تابوت است؛ چرا كه سفر حج، موازى سفر آخرت است. آيا خود را چنان مىنگرد كه گويا برجنازهاش نهاده و به سوى گورستانش مىبرند؟ ! چرا نينديشد كه گويى مرده يا مرگش نزديك است و از وطن مألوف به سوى وطن نامألوف مىگريزد و از ديار الفت، در ديار غربت سكونت مىگيرد؟ !
چرا باور نكند كه گويا سوار شدنش برجنازه، قبل از سوار شدنش بر جَمّازه و مقدم است بر نشستنش در سياره و طياره؟ !45
حاجى دل باخته و معتمرِ بىقرار و دل شيفته «چون بر جمازه نشيند، بايد كه از جنازه ياد آرد كه به يقين داند كه مركب وى، اندر آن سفر، آن خواهد بود و باشد كه پيش از آن كه از جمّازه فرود آيد، وقت جنازه در آيد، بايد كه اين سفر وى چنان بود كه زاد آن سفر را بشايد.46
3. جامۀ احرام
هنگامىكه حاجى جامۀ احرام تهيه مىكند، بايد به ياد كفن و پوشيدن قطعات آن باشد؛ چرا كه با نزديك شدن به خانۀ دوست، دو جامۀ احرام را مىپوشد وممكن است سفرش ناتمام بماند و ناگزير شود كه از جامههاى احرام بيرون آيد و جامههاى كفن بپوشد. او همانگونه كه بيت الله را در لباسى ديگر و در زِى وارستگى و برتر، زيارت مىكند، خداى را هم در سفر مرگ، با پوششى غير از