82فصل چهارم: بلند طبعى و آزادگى
از امورىكه رعايت آن بر مبلّغان لازم و ضرورى است، طبع بلند و همّت والاست. شايسته است كه مبلّغ شخصيت واقعى و حقيقى خويش را در سايۀ استغناى طبع شكوفا سازد و از هرچه رنگ تعلّق و وابستگى دارد رها گردد و همواره سر بلند و سرافراز همچون سرو باشد.
طبعِ بلند و همّتِ والا، معيار ارزش انسان است. على (ع) فرمود:
«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ» ؛42 «ارزش هر انسانى به اندازۀ همت اوست.»
م--رغ ب--ا پ--ر مىپرد تا آش--يان
پر مردم همت است أى مردمان!
«مولانا»
در بينش يك مبلّغ، بايد اين اصل مسلّم باشد كه خداوند براى رفع حاجت بندهاش كافى است: أَ لَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَه .43
اگر اين اساس استوار گردد، انسان هيچگاه به دنائتهايى چون: تملّق و چاپلوسى و دريوزگى تن نمىدهد. چنين كسى از بندها رهيده و بندگى خدا را به جان خريده است.
بند بگسل باش آزاد اى پسر چند باشى بند سيم و بند زر
روحانى و مبلّغ كه با مردم حشر و نشر دارد، بايد عزت نفس، آقايى، آزادگى و بىنيازى خود را در تمام مراحل تبليغ پاس بدارد و بهر دنيا و مظاهر آن، ثناگر ديگران نگردد. متاع گرانبهاى دانش خويش را در پاى هوى و هوسها ضايع نسازد. در سايۀ توانمندى عقل و قدرت ايمان آزمندىهايش را مهار كند و از بند ذلّت و خوارى كه از طمع بر مىخيزد برهد.
عالم دين و مرد روحانى بايد طبعى منيع داشته باشد و به پستى نگرايد و همچون قلّه ساران بلند و سربلند و بىنياز.
عالم دين بايد مقام روحى و متاع معنوى خود را در برابر آنچه در دست مردم دنيادار است، پست نكند و چشم به دست مردم و دل نگران خوشىها و امور مادى مردم نباشد. سرافراز باشد و آزاد و در عين حال فروتن و متواضع.44. . . و بداند كه همه چيز دست خداوند متعال است، اوست كه همه چيز انسان را كفايت مىكند.
فصل پنجم: شجاعت و صلابت
از صفات مبلّغان اين استكه: در اظهار حق و زدودن باطل، شجاع و با شهامتاند. همواره حريم ارزشهاى مكتب را باكمال قوت وقاطعيت پاسدارى مىكنند درآشكاركردن حقايق گرفتار مصلحت نمىشوند. هيچگاه در گفتارشان گرفتار سستى و سازش نمىگردند. با ظلم مىستيزند و از هرگونه مسامحه و مصالحه با آنان گريزاناند و با كمال توانمندى و صلابت در برابر منكرات و ناشايستگىها مىايستند. (همان) مردان فضيلت ومناديان حقيقت همواره از دلى شجاع وقلبى مطمئن و روحى با شهامت برخوردارند. ايمان و معنويت چونان كوهىعظيم استكه آنان بدان پشت دادهاند. كسى كه به داعى حق و ايمان و به شور فضيلت و اصلاح در جامعه به پا مىخيزد، بايد از چنين روحيهاى برخوردار باشد. عالم دينى اگر جبان و بزدل باشد، نمىتواند حقايق و نواميس دينى را پاسدارى كند. مردمان نبايد پيرامون اينگونه كسان را بگيرند؛ زيرا اينان نمىتوانند باورهاى دين خدا و دژهاى حقوق توده را به هنگام تهاجمات پاس بدارند.
توانايى و توانمندى در گفتار و قاطعيت در ابلاغ و تبليغ، از ويژگى پيامبران الهى است كه قافله سالار كاروان تبليغ بودهاند. خداوند به يحيى (ع) كه يكى از پيامبران صاحب كتاب و رسالت بوده، اينگونه خطاب مىكند:
- يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّۀٍ ؛45 «اى يحيى! كتاب و برنامۀ هدايت را با نهايت جديت و قوتِ اراده درياب.»
و همين تعبير نيز دربارۀ حضرت موسى (ع) آمده است:
- (وَ كَتَبْنا لَهُ فِى الأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ مَوْعِظَۀً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَىْءٍ فَخُذْها بِقُوَّۀٍ) .46
«وبراى او (موسى) در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم وبيانى ازهرچيز كرديم. پس آنرا با جدّيت بگير! وبهقوم خود بگو: خداوند بهپيامبر حق فرمان مىدهد.»
- فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ .47
«آشكارا آنچه مأموريت دارى بيان كن و از مشركين روى گردان.»