62پيش از بررسى اين موضوع، به عنوان مقدمه به اين مطلب اشاره مىكنيم:
بنا بر رواياتى كه از طريق شيعى و سنى نقل گرديده، همچنين مشاهدات عينى زيادى كه نقل كردهاند، برخى از اجساد - به دلايلى كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد - از پوسيده شدنِ پس از دفن، در امان خواهند بود.
بدنهايى كه هرگز نمىپوسند
هر لاشهاى كه در دل خاك قرار گيرد، زمين با مادۀ «استرپتوواريسين» و ديگر مواد نيرومند موجود در خويش، آن را تجزيه و ضدّ عفونى مىكند57 و مواد آلى آن را به مصرف گياهان مىرساند و از اين راه به نباتات زندگى مىبخشد.58 اين چرخۀ جهان طبيعت با پيكرهاى بىجان انسان و همۀ موجوداتِ زنده، به امر پروردگار و از نعمتهاى اوست.
بدن كسانىكه مرگ آنها را بىدفاع ساخته، پس از اندك زمانى متعفّن شده وكانون ميكروبها و عامل هزاران بيمارى مىشوند؛ همانگونه كه در زمان حيات، عامل هر گونه فساد، تبعيض، ظلم، بىعدالتى و. . . و هزاران كژى، تباهى و گناه بوده است.
اما جسمهاى بىجان عابدان مخلص - كه وسوسهها و نيرنگهاى شيطان در آنها اثرى ندارد59 و روحشان از فساد و تباهى پاك و مصون است - مىتواند از تجزيه و فساد محفوظ بماند. آنان در طول زندگى و حتّى پس از مرگ، عامل تطهير و تزكيه خود، ديگران و حتّى بشريّت بوده و در قيامت حجّت خداوند بر گناهكاران مىباشند. هيچ گاه جسمشان عامل فساد و تباهى خاك نخواهد بود كه زمين بخواهد با تجزيۀ ايشان، خود را ضدّ عفونى و تطهير نمايد.
آرى، جسم پاك پيامبران، امامان، صالحان، شهيدان و ديگر بندگان شايستۀ پروردگار - كه عمرى از فرامين الهى اطاعت نموده، با تمايلات نفسانى مخالفت كرده و هر نوع پليدى را از خود دور ساختهاند - بايد تر و تازه باقى بماند تا از اين رهگذر نيز حجّتى بر خلق باشند، اگر چه خلاف سير طبيعى جهان و يك استثنا باشد.
جهان پر از علّت و معلولهايى است كه در اثر حركت همسو و همگون خود، در طول تاريخ، به طور مستقل و خودكار احساس مىشوند، اما همۀ آنها زير نظر خداوند مدير و مدبّر اداره مىشوند كه بر هر فردى ناظر بوده و در هر فعل و انفعالى نقش و «قيموميّت» دارد.60 او مىتواند در هر لحظه و هر موردىكه صلاح بداند، رابطۀ علّت و معلول را بر هم زده، عليّت را از علّت بگيرد و استثنايى ايجاد نمايد.
آتش، عامل سوختن است و هر مادۀ قابل احتراقى را طعمۀ حريق مىسازد، ولى اگر اهريمنان، «قهرمان توحيد» را در كانون شعلههاى آتش بيندازند، آفريدگار متعال قادر است كه آتش را بر او سرد و سلامت سازد،61 دودهاى غليظ آن را تبديل به قطعات ابر نمايد. قطرات روح پرور باران را بر او باريده و دشت آتشين را بر او گلستان سازد.
كارد، عامل بريدن است، ولى قدرت قادر متعال مىتواند آن را از بريدن گلوى «ذبيح الله» باز دارد و «ذبح عظيم» را فداى او كند.62
آيا پروردگارى كه بدنهاى حضرت ابراهيم و اسماعيل8 را از گزند آتش و آهن حفظ مىكند و اصحاب كهف را قرنها در كنف حمايت خود از هر آسيبى مصون مىدارد،63 نمىتواند همين جسمها را از تجزيه و پوسيدن در خاك حفط كند؟ وجود اين استثناها در جهان طبيعت، از بهترين راههاى شناخت پروردگار جهانيان است؛ چنان كه خداوند در قرآن كريم، با فاسد نشدن و تغيير نيافتن خوراك «عزير» پس از صد سال، به قدرت خود استشهاد كرده، مىفرمايد: «به خوراك و نوشيدنىات بنگر كه دگرگون نشده است!»64
بقاى پيكرهاى بندگان شايستۀ پروردگار، در طول قرون و اعصار هم يكى از همان استثناها است كه به عناوين برخى از آنها اشاره مىكنيم:
1. پيامبران؛ احاديث فراوانى از شيعه و اهل سنّت روايت شده است كه خداوند گوشت پيامبران را بر زمين حرام كرده است65و زمين هرگز پيكرشان را تغيير نمىدهد.66
2. امامان؛ پيشواى ششم، امام صادق (ع) فرمود: «خداوند استخوانهاى ما را بر زمين و گوشتهاى ما را بر كرمها حرام نموده است.»67