60را در غزوۀ بنى نضير، خندق، بنى قريظه و غزوۀ بنى لحيان جانشين خويش ساخت كه در مدينه بر مردم امامت جماعت كند.»
درسى از زندگى ابن امّ مكتوم
در منابع تاريخى نقل شده كه روزى ابن امّ مكتوم به خانۀ پيامبر رفت. زمانى كه او وارد خانه شد، دو تن از همسران پيامبر در نزد پيامبر بودند. آنها پوشش و حجاب نگرفتند، پيامبر به آنان دستور داد كه حجاب خود برگيرند. آن دو گفتند: اى فرستادۀ خدا، او نابينا است! پيامبر پرسيد: آيا شما هم نابينا هستيد؟
«روته أمّ سلمة قالت: كنت أنا و ميمونة عند النبي - صلّى اللّه عليه و آله - فأقبل ابن أمّ مكتوم فقال: «احتجبا عنه» فقلنا: إنّه أعمى، فقال: «أ فعمياوان أنتما؟ !» . 1
«امّ سلمه روايت كرده كه من و ميمونه نزد پيامبر بوديم و ابن امّ مكتوم وارد شد، پيامبرخدا فرمودند: حجاب خود برگيريد. گفتيم: او كه نابينا است، چه نيازى به حجاب است؟ فرمود: آيا شما هم نابينا هستيد؟»
در روايت ديگر آمده است:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَهُمَا أُدْخُلاَ الْبَيْتَ. فَقَالَتَا إِنَّهُ أَعْمَى. فَقَالَ: إِنْ لَمْ يَرَكُمَا فَإِنَّكُمَا تَرَيَانِه» . 2
«پيامبر (ص) به ايشان (دو تن از همسرانش) فرمودند: وارد خانه شويد. آنان گفتند: ابن امّ مكتوم ما را نمىبيند. حضرت فرمودند: او شما را نمىبيند، شما كه او را مىبينيد.»
از اين ماجرا، به خوبى ميتوان فهميدكه زنان در مسألۀ حجاب، بايد نهايت دقت را بكنند و در هر حالى، خود را از نامحرم بپوشانند.
نزول آيات سورۀ عبس در بارۀ ابن امّ مكتوم
(عَبَسَ وَ تَوَلَّى، أَنْ جاءَهُ الأَْعْمى، وَما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى، أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى) . 3
«چهره درهم كشيد و روى برتافت، ازاينكه نابينايى بهسراغ او آمده بود! تو چه مىدانى شايد او پاكى و تقوا پيشه كند، يا متذكّر گردد و اين تذكّر به حال او مفيد باشد!»
«قال الطبرسي (ره) في مجمع البيان: قيل نزلت الآيات في عبد الله بن أمّ مكتوم و هو عبد الله