7
احتمال دوم:
به هنگام اتمام بناى كعبه، ابراهيم خليل (ع) مأموريت يافت نداى حج سر دهد:
وَأَذِّن فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ . 1«و مردم را دعوت عمومى به حج كن تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر، از هر راه دورى به سوى تو آيند. . .»
ازرقى نقل كرده است كه:
«محمدبن يحيى، از محمد بن عمر واقدى، از ابن ابى سبره، از اسحاق بن عبداللَّه بن ابى فروه، از عمر بن حكم، از ابوسعيد خدرى نقل مىكند كه گفت: از عبداللَّه بن سلام دربارۀ نشانهاى كه روى مقام ابراهيم است پرسيدم. گفت: اين سنگ به وضعى بود كه امروز هست ولى خداوند سبحان اراده كرد كه آنرا نشانهاى از آيات خود فرمايد و چون ابراهيم (ع) مأمور شد مردم را براى انجام حج فرا بخواند، روى اين سنگ ايستاد و اين سنگ چندان بالا رفت كه از همۀ كوهها بلندتر گرديد و ابراهيم (ع) به همه چيز مشرف شد و بانگ برداشت: اى مردم، دعوت پروردگار خويش را پاسخ گوييد. مردم در پاسخ گفتند: گوش به فرمانيم، پروردگارا! گوش به فرمان و نشانۀ هر دو پاى او بر آن سنگ باقى بود كه خداوند چنين اراده كرده بود.
ابراهيم (ع) روى آن سنگ به چپ و راست خود مىنگريست وهمچنان مىگفت: دعوت خداى خود را پاسخ گوييد.» 2در مورد اين احتمال، روايات صحيحى داريم. از جملۀ آنها روايت غالب بن عثمان است كه در آن آمده است:
«. . . أَبِى جَعْفَرٍ (عليهما السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمَّا أَمَرَ إِبْرَاهِيمَ يُنَادِى فِى النَّاسِ الْحَجَّ قَامَ عَلَى الْمَقَامِ فَارْتَفَعَ بِهِ حَتَّى صَارَ بِإِزَاءِ أَبِى قُبَيْسٍ فَنَادَى فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ فَأَسْمَعَ مَنْ فِى أَصْلاَبِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ