14هفتمين دور از سعياش، درست زمانى كه بالاى كوه مروه بود، آب را ديد كه در زير پاى فرزند دلبندش در نزديكى كعبه ميجوشد.
اگر رابطۀ هاجر با خداوند قطع بود، نميتوانست اين پايدارى را از خود به نمايش بگذارد. به يقين نا اميدى و خستگى او را از پاى در ميآورد. آرى، ايمان به خداوند، اطمينان به رحمت الهى و اميد فراوان به يارى خدا موجب ميشود كه روح مقاومت، پايدارى و ثابت قدمى در انسان دميده شود.
توكّلِ بالا و زياد هاجر به خداوند شگفت آور است! چون پس از جدا شدن ابراهيم از او و فرزندش اسماعيل، هاجر پذيرفت كه همراه كودكش در آن درّه بمانند. همچنين اميد اين زن به رحمت خداوند شگفتآور است؛ چون در سعى و تلاش خود نا اميد نشد تا اينكه ديد در كنار خانۀ خدا، آب از زير پاهاى اسماعيل ميجوشد!
اين قدرت، مقاومت، پايدارى و ثبات، تنها زمانى به دست ميآيدكه انسان به خداوند ايمان داشته باشد. در جهان هستى، عاملى چون ايمان به خدا سراغ نداريم كه بتواند اين توان، پايدارى و مقاومت را به انسان بدهد.
فلسفۀ سعى:
سعى، شرط به دست آوردن روزى است. آدمى به چيزى دست نمييابد جز با سعى و كوشش از راه وسيله و اسبابش.
پس هر چيزى را بايد با وسيله و از راه اسبابش به دست آورد. انسان مريض شفاى خود را از راه پزشك و دارو به دست ميآورد؛ همچنانكه طالب روزى، با كار و تلاش به روزى ميرسد. دانش آموز با رفتن به مدرسه كسب دانش ميكند و. . . آخرت را هم بايد تنها با سعى در اين دنيا كسب كرد و اين يكى از سنتهاى ثابت خداوند در دنيا است.
اما درآخرت چنين نيست؛ انسان در بهشت بدون سعى به هرآنچه بخواهد، ميرسد؛ چون ميوهها در بهشت در دسترس است؛ «
قُطُوفُهَا دانِيَة» 1. قرآنكريم بهشت را اينگونه توصيف ميكند:
-- (وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهى أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ) . 2
«و هر چه دلتان بخواهد، در بهشت براى شما فراهم است و هر چه در آن جا خواستار باشيد خواهيد داشت.»
- (. . . وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ) . 3«. . . و ميوه از هر چه اختيار كنند.»
پس در دنيا بايد تلاش كرد؛ هم براى دنيا، هم براى آخرت. شايد كسى بپرسد:
چرا دنيا خانۀ تلاش است، آيا تنها با كوشش ميتوان به رزق و روزى رسيد؟
در پاسخ چنين پرسشى ميتوان گفت: پلههاى ترقّى و تكامل انسان در اين دنيا، تنها در ابتلا و سختى است و انسان در دنيا و آخرت به كمال نميرسد جز با «ابتلا» و ابتلا تنها با گذر از شهوتها، فتنهها و امور فريبندۀ دنيايى محقّق ميشود. بديهى است عبور از اينگونه امور، آدمى را به كمال مى رساند و سقوط در شهوت و فتنهها او را از مسير كمال منحرف ميسازد.
با عبور از اين راه و از ميان شهوتهاى نفسانى و نيز با پشت سرگذاشتن فتنهها و امور فريبندۀ دنيايى است كه انسانها به تكامل ميرسند. اگر كسى در اين مسير گرفتار هواى نفس، فتنهها و امور فريبنده شود، گرفتار سقوط و بازماندن از مسير تكامل خواهد شد.
چنين آزمايشى از فرشتگان و نيز حيوانات خواسته نشده و به همين دليل است كه