36او مىدهم» لازم نيست بگويد آن گندم مال كجاست و قيمت آن چيست. . .»
نيز در پاسخ استفتائات به خصوص استفتائات عمومى و محل ابتلا شايسته است دقت شود كه با بهترين و دقيقترين بيان و از لحاظ ادبى حداقل صحيح باشد. براى نمونه به يك پاسخ استفتا بسنده مىكنيم:
«عمليات بانكى به صورت قرارداد كتبى به نحو فوقالاشاره بىاشكال است. و سود حاصله از معاملۀ مضاربهاى براى سپردهگذار حلال است. و اصل سپرده اگر از درآمد كسب غير مخمّس بوده، خمس دارد. و سود حاصله اگر پيش از سال عزيمت به سفر حج قابل وصول نبوده، جزء درآمد سال وصول محسوب است كه اگر در همان سال به حساب هزينۀ سفر حج محسوب شود خمس ندارد.»
اولاً، «فوق الاشاره» مانند «فوق الذكر» از خطاهاى فاحش ادبى است.
ثانياً، چه كسى گفته «سود» مؤنث است تا صفت آن هم «حاصله» مؤنث باشد، و بر فرض كه سود مؤنث باشد تطابق صفت و موصوف از اين جهت، در فارسى لازم نيست.
ثالثاً، «به حساب هزينۀ سفر حج محسوب شود» تطويل بلا طائل و حشو است، بايد گفت: «اگر در همان سال براى سفر حج هزينه شود.»
رابعاً، در اين فرض لازم نيست حتماً براى سفر حج هزينه شود، بلكه اگر براى مؤونه ديگرى همه هزينه شود، همان حكم را دارد.
آنچه گفتيم از باب نمونه بود، بررسى و موضوع مثالها و نثر رسالههاى عمليه نيازمند تدوين مقالهاى مستقل است.
تعبيرهاى بسيارى در توضيح المسائلها آمده كه فنّى و دقيق نيست؛ مثلاً:
مسأله 998: كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمىداند و مىتواند ياد بگيرد؛ چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد ياد بگيرد.
پيداست «چيزهاى ديگر نماز» گذشته از آنكه فنّى نيست، دقيق هم نيست؛ زيرا شامل مستحبات هم مىشود، در حالى كه مقصود در اينجا «واجبات نماز» است.
بررسى رسائل عمليه از اين نظر نيز نيازمند تدوين مقالهاى مبسوط و مستقل است.
برخى از مسائل رسالههاى فارسى عمومى چندان محل ابتلا نيست؛ يا براى برخى بدآموزى دارد و يا بايد همراه مقدمهاى در قبح شديد و عذاب اليم برخى معاصى باشد. جاى اينگونه مسائل رسالههاى عمليه تخصصى ويژه فضلا و علماست نه رسالههاى عمومى.
اكنون چند نمونه از اين دست مسائل را كه در بسيارى از رسالههاى عمليه وجود دارد، ميآوريم:
مسأله 2394: اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خالۀ خود را بگيرد، با مادر آنان زنا كند ديگر نمىتواند با آنان ازدواج نمايد.
مسأله 2395: اگر با دختر عمه يا دختر خالۀ خود ازدواج نمايد و پيش از آنكه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد، عقد آنان اشكالى ندارد.
مسأله 2536: اگر با زن نامحرمى به گمان اينكه عيال خود اوست نزديكى كند، چه زن بداند كه او شوهرش نيست يا گمان كند شوهرش مىباشد، بايد عدّه نگه دارد.
مسأله 2537: اگر با زنى كه مىداند عيالش نيست، زنا كند، چنانچه زن نداند كه آن مرد شوهر او نيست، بنابر احتياط واجب بايد عدّه نگه دارد.