26گذشته كه به زبان فارسى نگاشته شده، تنها تعبير «نماز قصر» و «نماز كوتاه» و «تقصير» ديده مىشود، نه «نماز شكسته» ؛ از جمله در ترجمۀ فارسى «مختصر نافع» كه مرحوم محمد تقى دانش پژوه تصحيح و چاپ كرده است. همينطور در ترجمۀ فارسى «نهايۀ شيخ طوسى» ، از سدۀ هفتم يا پيش از آن، عباراتى مانند عبارات زير ديده مىشود:
- نماز كوتاه بكردن در سفر واجب است. . .
- واجب باشد نماز كوتاه كردن. . .
- مخير باشد در آنكه تمام بكند و تقصير كند. 1
همچنين در كتاب «وجه دين» از ناصر خسرو قباديانى (م481) مىخوانيم:
- نماز كوتاه نشايد كردن مسافر را، مگر كه اندر راه حج باشد يا اندر راه جهاد. . . .
-. . . و نيز گوييم اندر بيان تقصير مر اين سه نماز را: نماز پيشين و نماز ديگر و نماز خفتن و كوتاه ناكردن نماز بامداد و نماز شام. . . .
- و نيز گوييم كه نماز بامداد و شام پنج ركعت است و در آن دو، تقصير نيست.
-. . . و در نماز حضر تقصير نيست. . . . 2
حتى در بسيارى از آثار فقهى فارسى متأخر؛ مانند «جامع عباسى» 3از شيخ بهائى (م1030) و «جامع الشتات» ميرزاى قمى (م1231) و «ذخيرۀ العباد» 4ميرزاى شيرازى دوم (م1338) ، تعبير «قصر» به كار رفته است نه «شكسته» .
اما شيخ انصارى \ در صراط النجاۀ 5با اينكه بارها تعبير «قصر» را آورده، تعبير «شكسته كند» را نيز فراوان بهكار برده است.
بنابراين، براى اينكه ازتعبير مطابق قرآنكريم و روايات شريف پيروى شود، بايد بگوييم: «نماز قصر» يا «نماز كوتاه» ، نه تعبير من درآوردى و نادرست و احياناً موهنِ «نماز شكسته!» ؛ زيرا غالباً تعبير «نماز را شكستن» به معناى ابطال نماز به كار مىرود. امير خسرو گويد:
ره غلط شد عنان بگردانم
قبله كژ شد نماز بشكستم. 6
تعبير مسامحه آميز و بلكه نادرست ديگريكه در متون فقهى پيشينيان نبوده و در دهههاى اخير به رسالههاى عمليه راه يافته، تعبيرى است كه در بحث شكيات نماز به كار مىرود و شك در شمار ركعات را به «شكهاى باطل» و «شكهاى صحيح» تقسيم مىكنند كه درست يا دقيق نيست. شك صحيح و باطل معنا ندارد، بلكه چون برخى از شكها موجب بطلان نماز مىشود و برخى اينگونه نيستند، بايد گفت: «شكهاى مُبطِل» و «شكهاى غير مبطِل» نه صحيح و باطل.
چنين تعبيرى در متون فقهى گذشتگان ديده نمىشود؛ از جمله شيخ بهائى (م1030) در «جامع عباسى» ، همچنين حاجى كلباسى (م1261) در «نخبه» تعبير «مبطل» آوردهاند:
«شك در نماز چهار ركعتى نيز مبطل است، مگر در هشت صورت. . .»
ولى شيخ انصارى (م1281) در «صراط النجاۀ» مىنويسد:
شكيات بيست و يك قسم است: پنج قسم آن اعتبار ندارد. . . و هشت صورت آن باطل است. . . و هشت صورت ديگر باطل نيست. 7
همچنين صاحب عروه با اينكه در آغاز بحث «فصل فى الشك فى الركعات» به طور صحيح مىگويد:
«الشكوك الموجبة لبطلان الصلاة ثمانية» ؛ 8در ادامۀ بحث تعبير
«الشكوك الصحيحة» و «الشكوك الباطلة» را مكرّر به كار مىبرد؛ ازجمله:
«الشكوك الصحيحة تسعة في الرباعية» 9و
«إذا عرض أحد الشكوك الصحيحة. . .» . 10
همچنين ميرزاى شيرازى دوم (م1338) در ذخيرۀ العباد مىنويسد:
- شك در عدد ركعات نماز بر سه قسم است: قسم اوّل: شكهايى كه اعتبار در آنها نيست؛ به اين معنى كه اعتنا به اين شك نبايد نمود. قسم دوم: شكهايى كه (اگر) بعد از فكر و تروّى در شك ماند،