19يا چرا اين دستور چنان است؟
اگر خلاف اين را ميكرد بهتر بود و. . .
و يا حتى اگر اين چون و چرا را به زبان نياورند و فقط از دل آنها بگذرد، به همين مقدار مشرك شدهاند. آنگاه حضرت فرمودند: «عَلَيكُمْ بِالتَّسْلِيم» ؛ «بر شما باد كه هميشه در مقابل احكام و اوامر پيامبر خدا (ص) تسليم باشيد.»6
بدين جهت، روح تعبّد و انقياد، علاوه بر تعليم وآموزش مناسك، دو ركن اساسى در محفوظ ماندن حج از آفات است و بايد حاجى بداند خداوند كه اعمال حج را تشريع كرده، همۀ اعمال آن به سود اوست و توجه به اين حقيقت روح انضباط و تسليم در برابر اوامر الهى را در انسان پرورش ميدهد.
تعظيم مناسك نمادى از تق--وا
خداوند متعال در تبييناعمال و مناسك حجفرموده است:
(ذلِكَ وَ مَنْ يعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ) .7
«مناسك و برنامههاى حج اين بودكه بر شمرديم و هركس از روى رضا و رغبت شعائر دين خدا و مناسك حج را تعظيم و احترام نمايد و در مشاعر معظم اعمال لازم را مو به مو و با كمال انقياد رعايت كند، در حقيقت اين كار اوحاكى از پاكى دل و مقام پرهيزكارى و خوف از خدا در دلاوست.»
نكته اينجا است كه خداوند نفرمود «هركسكه مناسك حج را به جا آورد» بلكه فرمود: «(مناسك حج) اين است! و هركس برنامههاى الهى را بزرگ دارد. . .» و اين همراه با نوعى تعظيم و احترام و مطيع فرمان خدا بودن است؛ همانطوركه سربازان، در پادگان، به پرچم كشور خود احترام ميكنند. روشن است كه پرچم پارچهاى بيش نيست و احترام به آن، از آن رو است كه نماد وطن است و تنها در اين صورت است كه حس وطن پرستى سرباز جلوه و نمود پيدا مىكند.
اگر قرآن كريم فرموده: وَ مَنْ يعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ. . . و در آيۀ ديگر فرموده است: وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه. . . ؛8 «و (قربانى كردن) شترهاى چاق و فربه را (در مراسم حج) براى شما از شعائر الهى قرار داديم و. . .» در واقع مقصود از تعظيم قربانى حج در اينجا، تعظيم و بزرگداشت مقام و موقعيت دين خدا و آداب حج است و بدين ترتيب، ارتباط و نشأت اين عمل از تقواى دلها است.
3. توجه به غير صاحب البيت
از امام صادق (ع) در بارۀ آداب حج نقل شده كه فرمود: «هرگاه ارادۀ حج كردى، پيش از سفر، قلبت را براى خداوند - عزّ وجلّ - از هر مشغول كننده و تاريكى حجاب پاكيزه ساز و همۀ امور را به آفرينندهات واگذارو در همۀ حركات و سكنات بر او توكّل كن و بر قضا و حكم و تقدير تسليم شو و دنيا و راحتى مخلوق را واگذار. . .» .9
توجه به خدا، آن هم در كنار بيت الله الحرام، كه از هر نظر آمادگى براى راز و نياز و حضور قلب فراهم است و عوامل اشتغال فكر و انصراف ذهن، به حد اقلّ ميرسد، از فيضها و مواهب معنوى حج است؛ لذا تمام تلاش حاجى بايد اين باشد كه از هرچه او راغافل ميكند و از توجه و ارتباط روحى با خداوند باز ميدارد، بپرهيزد، هر چند آن مانع، از امور مباح باشد؛ چه رسد به انجام محرّمات، آنهم در حرم امن الهى!
همانطوركه در نماز شب، كه بارزترين مظهر پيوند با خدا و طريق وصل به مقام محمود است، ممكن است نمازگزار مشغول غير خدا شود. در اينصورت فرقى نيست ميان صلاة الليل او و صلاة النهارش.
در نهج البلاغه آمده است: «
كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِنْ صِيامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِنْ قِيامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَ الْعَنَاء» .10
امام صادق (ع) در مورد نماز، كه معراج مؤمن و مايۀ چشم روشنى اوست، به اسم جلاله سوگند ميخوردند كه: ممكن است شخصى پنجاه سال نماز بخواند اما خداوند حتى يك نماز اورا قبول نكند؛ «فَأَي شَيءٍ أَشَدُّ مِنْ هَذَا! ؟»11
بزرگترين سعادت و موفقيت حاجى، داشتن حالت دعا و رسيدن به مقام اُنس با خدا و احساس شيرينى مناجات با او است. اگر اين ارتباط روحى و توجّه قلبى به صورت مؤثر ونافذ حاصل شود و رابطهاى ميان حاجى و صاحب البيت