51ب) از جنبۀ عملى (در دولت سعودى) .
موضوعى كه ايشان گفتند، چون تنها مربوط به ما نيست، اين عملى نيست. اولاً اين فكر؛ يعنى اعتراض به اين وضعيكه وجود دارد، به جايى نميرسد، چون دولت سعودى است كه روى اين پافشارى ميكند وگرنه اين فكر در ميان همۀ مسلمانان پيدا شده است. وقتى در رسالةالإسلام به آن صراحت نوشته شده و اعتراض ميشود، اين نمايندۀ يك فكر است؛ فكريكه در همهجا پيدا شده، اگر علماى شيعه، بهقول شما اين شهامت را بهخرج دهند و بگويند، آقاى خويى مثلاً گفتهاند: «نظر من اين است كه ميشود ذبح را در خارج قربانگاه انجام داد، ولى من اين نظر را در يك زمانى با صراحت ميگويم كه ديگران با ما موافقت كنند. تنها نميگويم اين حرف را، كه ديگران بگويند خير، اين خلاف است و از اين حرفها» . اتفاقاً شيعه اگر چنينكند؛ يعنى يك مرتبه تمام حاجيان شيعه تصميم بگيرند آنجا ذبح نكنند، اين بهعنوان اعتراض به روش سعودى تلقى ميشود؛ يعنى ميگويند: از صريح قرآن استفاده ميشودكه اين (وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَر) است. اين براى (وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فى أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ اْلأَنْعَامِ) است. در مقابل آن، فكرى است كه اصلاً تحريم ميكند گوشت حيوانات را.
ما بايد از گوشت حيوانات استفاده كنيم و به فقرا بدهيم. وقتى در دنيا همه چيز تغيير كرده و همان تغييرات دنيا سبب شده كه يك ميليون و دويست هزار نفر در اين موسم جمع بشود، همان دنيا از اين جهت هم تغيير كرده كه بشود يك سردخانۀ با عظمتى در آنجا (منا) ساخته شود. بايد به آنها اعلام كنيم كه شما بايد اين كار را بكنيد و اگر نكنيد ما ذبح خودمان را در منا انجام نميدهيم. فقه به ما اجازه ميدهد قربانى را در محل بكشيم. اگر يك مرتبه، يك جمعيت بيست هزار نفرى، بهعنوان اعتراض به دولت سعودى، اين كار را بكنند، سبب ميشود كه تسليم شوند و من اطلاع دارم كه اين كشمكش در خود دولت سعودى وجود دارد؛ يعنى دولت سعودى الآن ميخواهد اينكار را بكند، ولى فقهاى سعودى خشك نظرى و به اصطلاح كلّهخشكى ميكنند، همانطور كه در مورد مقام ابراهيم چنين كردند.
امسال كه ما مشرف شديم، ديديم در پشت مقام ابراهيم، به فاصلۀ پنج- شش متر، شكل مقام ابراهيم را ساختهاند. از آقاييكه دانشجوى ايرانىِ سنّىِ اهل لار و دركاروان بود، پرسيديم: جريان چيست؟ گفت: در هر سال، ايام حج، در پشت مقام ابراهيم ازدحام است؛ چون نزديك حجرالأسود است و افراد تازه وارد، طواف را از اينجا آغاز مىكنند و نيز آنهايى كه در پايان طواف ميخواهند از مطاف بيرون بروند، از اينجا خارج مى شوند. بنابر اين، ازدحام جمعيت در آنجاست و مقام ابراهيم هم در آنجا واقع است. بهخصوصكه معلولان را هم، كه روى هودجها سوارند، از همانجا عبور ميدهند. او مدعى بود كه هرسال، پنج - شش نفر در اينجا تلف ميشوند.
چند سال پيش هم ملك سعود تصميم گرفت محل مقام را عوض كند كه من اخيراً در روايت ديدم كه در زمان حضرت رسول (ص) مقام اينجا (محل كنونى) نبوده است. بههرحال، كسانى از مسؤولان خواستند جاى مقام را عوضكنند و چند مترى عقبتر بياورند، اما علماى عربستان مخالفت كردند و با اينكه جا و محل آن ساخته شده بود، نگذاشتند جايش عوض شود. گفتند: اين ديگر مقام ابراهيم نيست، مقام سعود است و او هم مجبور شد كه صرفنظر كند.
ولى اخيراً در اثر اينكه ناراحتى زياد شد و به گفتۀ آن دانشجو، چندين نفر در آنجا تلف شدهاند، علماى سعودى تسليم شدند.
بر سر قضيۀ ذبح هم، الآن چنين كشمكشى ميان دولت و علماى عربستان وجود دارد. مسلّم است كه اگر چنين اقدامى از سوى شيعه صورت گيرد، بهعنوان اعتراض، مجبور هستند كه تسليم شوند. چون ميدانند كه فردا مذاهب و فرق ديگر هم اين كار را ميكنند. من اينرا مفيدتر و عمليتر مىدانم تا آنكه مثلاً مذبحِ جدايى براى شيعه اختصاص دهند، كه اولاً خودِ اين، بوى تفرقه و جدايى ميدهد و ثانياً همان فقهاييكه راجع به ذبح در مِنا اشكال ميكنند، در اينجا هم اشكال ميكنند.
و اما سردخانه، روشن است كه به اين زودى عملى نيست كه سردخانهاى در آنجا ساخته شود.
اگرآقايان مذاكرات دربارۀ ذبح را كافى ميدانند، بفرمايند كه در بارۀ موضوعات ديگرى صحبت شود. معلوم شد كه موضوع ذبح براى همه حسّاس است و همه دلشان مىخواهد در اين مورد صحبت كنند و همه هم احساس ناراحتى ميكنند. بنده ديگر عرضى ندارم.
آقاى سعيدى: از موضوعاتى كه بنده در سفر حج به رييس تذكرۀ حج متذكّر شدم، اين بودكه گفتم: شما در مكّۀ معظمه و مدينۀ طيبه، سمتِ نيابت عامّۀ مسلمانانرا داريد و خدمتگزار مسلمانها هستيد. اين حكومتيكه بر همۀ فِرَق ميكنيد، حكايت حاكميت نيست، نيابت است. حالا ما ايجاد جنجال و خصومت نميكنيم. بعد در ضمن سفرنامۀ حج هم نوشتم.
من تهديد كردم كه آقا! اين خدمتگزارىِ شما، به نيابت از عامۀ مسلمين است و اين تضييقاتيكه ايجاد ميكنيد و اين حكومت قاهرهاى كه براى خودتان قائليد، عاقبت روشنى ندارد و دير يا زود منوّرانى از جهان اسلام به اين فكر خواهند افتاد و به شما خواهند گفت كه: آقا! شما نايبيد و خدمتگزار، اين تضييقات و اشكالات را كمتر كنيد. مقصود عرض بنده اين است كه اين مسأله را هم با كمال نزاكت و با كمال دقت نظر بايد به خورد آقايان فقها و حكّام و مديران امور سياسى حكومت سعودى بدهيم تا متنبه شوند و متذكر باشند. اين بود عرض بنده.
آقاى مرتاضى: از مجموع مطالب آقايان و بهخصوص از بحث اول، كه آقاى مطهرى اينجا طرح فرمودند، ميشود اين نتيجهراگرفت كه بهطوركلى اشكالات ما سه نوع است:
1. اشكالاتى كه بيشتر متوجه فقها ميشود، كه در صلاحيت آنها است بنشينند و مسائلى را كه پيش آمده؛ مانند ذبح، حل بكنند كه منحصر به ذبح تنها هم نيست. گاهى بعضى مسائلكه مشكلات را بيشتر ميكند به فقه شيعه مربوط ميشود تا اهل سنت؛ مانند طوافكه ما ميگوييم ازكعبه سيزده متر بيشتر نبايد فاصله بگيريم، درحاليكه آنها اجازه ميدهند بيش از اين باشد. اگر همه طبق فتواى شيعه عمل كنند، چه ميشود! حال در نظر