50و امّا مسائل عمومى را كه جناب آقاى مطهرى طرح فرمودند، بهعقيدۀ بنده همانطور كه جناب آقاى مزينى تأييد فرمودند، مسألۀ كلاس درس مكه از واجبترين كارها است.
از چند سال پيش، به اتفاق آقاى سليم و چند تن از رفقاى ديگر، ما هم يك جلساتى داشتيم. در حدّ تواناييمان، مقدماتى را فراهم كرديم و حرفهايى زديم و همين بحث مطرح شد كه در تهران يك دسته از آقايان خودشان را مجهز كنند براى پنج يا شش ماه پيش از موسم حج و به علاوه، يك رسالۀ صحيح و تميز و روشنى در دسترس اشخاص گذاشته شود، يك آييننامهاى از جهت تنظيف، از جهت آشنايى با مقدمات حج چاپ شود و در دسترس اشخاصى كه آماده مىشوند براى زيارت مكه، گذاشته شود؛ چه در ولايات و چه در اينجا. حالا به عقيدۀ بنده، اقدام مهم از همينجا بايد آغاز شود، بين عدهاى از آقايان، كه در صلاحيت خودشان ميبينند يا اولويت دارند، اين كارها تقسيم شود و برعهدۀ كميتهها يا كميسيونهايى قرار داده شود كه هر چند نفر از اين آقايان، يك بخشى از مطلب را بگيرند، روى كاغذ بياورند تا بعد به اطلاع همه برسد و برنامۀ موزون و مربوطى تهيه شود كه همۀ مشكلات رفع گردد و اين كار، همانطور كه آقاى مطهرى فرمودند، واقعاً از وظايف اوليۀ هر آدم مُدْركى است. از بلاهاييكه باعث سرشكستگى و دلشكستگى است، كه انسان در مكه ميبيند اشخاصى هستندكه هيچ فرقى نميگذارند كه امامزاده داود آمدهاند يا مكه! اينها وظيفۀ كيست؟ !
اينها را بايد پيش از موسم، با توجه به تمام اين بىاطلاعيهايى كه وجود دارد، روى كاغذ آورد و همانطوركه مرجع تقليد جزء بهجزء آداب و احكام را نقل ميكند، ما هم در حد توانايى خودمان براى ارشاد مردم همه اين مطالب را روى كاغذ بياوريم و به اميد خدا برنامه شود. اگر سال اول نشد، سال دوم درست شود و دوم نشد سوم.
خلاصه، رفع اين نواقص از ضروريترين كارهاست كه به اميد خدا رفع شود.
يكى از حضار: ضمن تأييد بياناتِ كسانى كه قبل از بنده صحبت فرمودند، براى اينكه از جلسه نتيجه بگيريم، پيشنهاد ميكنم اين مطالبى كه جناب آقاى سعيدى فرمودند، مورد توجه قرار گيرد و بهعقيدۀ بنده هم، براى نتيجهگيرى لازم است كه مسائل كلاسه شود و هركس هر مسألهاى را كه ميتواند مطالعه كند، انجام آن را بپذيرد و يا بهقول آقاى سعيدى، كميتهاى مأمور مطالعه شود ونتيجۀ مطالعات آن را در زمان معين به اطلاع برسانند و نتيجهاش بعد منتشر شود.
آقاى مُرتاضى: مسائليكه مطرح شد، عموماً درست بود وبايستى روى همه فكر شود، ولى بهنظر من نقطهضعف خيلى بزرگيكه در مسألۀ حج وجود دارد و چشمگير و مهم است، همين مسألۀ ذبح است. البته نامنظم و نا مرتب آمدن عدهاى از ايرانيها و اينكه برخى براى معامله و خريد ميآيند و ميخواهند چند برابر خرجيكه كردهاند دربياورند و. . . هم از مسائلى است كه هست كه بايد فكرى براى اينها كرد. بايد اينها را اصلاح كرد. البته اينها خيلى چشمگير نيست، چيزى كه چشمگير است، همين مسألۀ ذبح است كه بايد در اولين اقدام وضع فقهى و شرعى ذبح را روشن كنيم و ببينيم منظور از ذبح چيست؛ يعنى علما و فقهاى ما اين مسأله را روشن كنند كه مقصود از ذبح چيست؟ به چهصورت بايد انجام شود. وقتى مقصود روشن شد، آن وقت در ادارۀ مطلب فكر ميكنيم. مثل همين مطلبيكه جناب آقاى حاج سعيدى فرمودند، ميشود همانجا ذبح كرد يا آمد در وطن ذبح كرد و اگر ذبح بكنيم، همانطور بيندازيم دور يا امكان اينكه در سردخانهها نگهداريم، بهصورتيكه معمول در دنيااست. بعد بهتدريج به مصرف فقرا برسانيم. اين صورتها اگر روشن شود، بقيۀ مطالب آسان است.
در انتقاد منتقدين، آنچه اهميت دارد، همين مسألۀ ذبح است. اگر در مورد ذبح كار كنيم و مسألهاش روشن شود، كار بزرگى صورت گرفته است. آنوقت امكان تشكيل سردخانه و مانند را هم اگر حل كنيم بقيه كار كوچكى استكه زودتر ميشود آنها را انجام داد.
آقاى معين فر: قربانى و ذبح، مسألهاى است كه صرفنظر از موضوع داخلى و ايرادهاييكه ميكنند، مسألۀ عمومى اسلامى است والآن مواجه با تعصّبات وناراحتيهاى دولت سعودى هستيم؛ يعنى مسألهاى نيست كه بتوان آن را به دست شيعه كرد؛ يعنى اگر شيعه اقدام به حل آن كند، معلوم نيست عموميت پيدا كند و در جهان اسلام عملى شود. اميد واريم آقايان اين شهامت را داشته باشند و روى اين موضوع فكر بكنند وآرزو ميكنيمكه اگر فكريكردند بهنتيجهايبرسند ومحافظهكارى - كه آقاى سعيدى فرمودند - پيش نيايد و طورى نشود كه مطلب اصلاً درز نكند و همه وحشت داشته باشند از بيان اجتهادى كه روى مسألهاى كردهاند.
البته اگر به فرض هم فكرى بشود و اجتهاد خاصى روى موضوع انجام گيرد، به جهت موانعى كه از سوى دولت سعودى و علماى اهل سنت داريم، نميتواند عموميت پيدا كند، ولى اگر اين موضوع را جمعكنيم، با آن مطلبيكه جناب آقاى مزيّنى فرمودندكه ملاقاتها و مذاكرههايى صورت گيرد كه مذبح شيعه جدا شود، شايد اين امر بتواند نمونهو الگو شود براى تمام دنياى اسلام؛ به اين شكلكه مذبح شيعه جدا باشد و عدهاى هم باشند كه مذبح را به صورت آبرومند و تميز درآورند و اين حالت كثيفى و لجنو لاشههاى رويهم انباشته را تبديل بهمحيط تميزكنند. در اين صورت تعداد قربانيهاى شيعه محدود ميشود. ميتوانيم وسايلى داشته باشيم و چون از نظر حيثيت اسلامى موضوع مهمى است، سردخانۀ كوچكى بسازيم و. . . وضعيت آبرومندى خواهيم داشت.
بنابراين، يك دستگاهى باشد و عدهاى باشند كه آن را راه بيندازند و بعد گوشت آن ميان گرسنههاى مسلمان دنيا توزيع شود. اين شايد يك نمونهاى باشد و موجب شود بعد از هفت - هشت سال زائران ديگر كشورها هم همينكاررا بكنند و نيز براى دولت سعودى هم سرمشقى باشد.
آقاى مطهرى: بنده ضمن اينكه ميخواهم تقاضا كنم ديگر در بارۀ ذبح بحث نشود، فقط عرض ميكنمكه با نظرآقاى مهندس معينفر موافق نيستم؛ پيشنهاد مثبتيكه ايشان ميكنند، بهنظر من غيرعملى است، از دو جهت:
الف) ازجهت فقهى