34عنوان شده، آن استكه بنىقريظه خود ادعا مىكردند كه از نسل شعيب پيامبر مىباشند و شعيب خود از بنىجذام به شمار مىآمد. 1در صورتى كه اين گفته درست باشد، شكى در عربتبار بودن آنان وجود نخواهد داشت.
چنين به نظر مىرسد كه بنوقريظه و بنىنضير و ديگران از آنها، در هجرت به مدينه پيشگام بودهاند. در اين باره سمهودى مىگويد: هنگامى كه روميان بر شام غلبه يافتند، قريظه و نضير و هدل به دنبال افرادى كه در حجاز سكونت داشتند، از شام گريختند. 2بنىهدل از عموزادگان بنىقريظه و نضير به شمار مىآمده و از آنان نبودند بلكه نسب آنان به بالاتر از آنها؛ يعنى بنىاسرائيل باز مىگشته است. 3تاريخ به وجود بنىجذام در شام و حسمى 4اشاره دارد و اينكه آنان داراى منزلتى ويژه و رهبرى در ميان عربهاى شام را داشتهاند. 5اغلب آنان از مسيحيان به شمار مىآيند. 6مسيحيت دين رسمى دولت روم به شمار مىآمد. بنابراين، پذيرش دين مسيحى از سوى بنىجذام به معناى فرمانبردارى در برابر دولت روم بوده است. 7مطلبى كه ملاحظه خواهيم كرد آنان را به سرپيچى و خروج بر دين رسمى دولت واداشت. 8گواه ديگرى كه نشان از عرب تبار بودن بنىقريظه و بنىنضير دارد، عدم پايبندى آنان به عادات و رسوم يهوديان بوده است؛ زيرا يهود ادعاى آن داردكه از نژادى پاك برخوردار بوده و مىبايست از