17هجرى) ، تقريباً همان مطلب زجّاج را تكرار كرده و گفته است: 1
كلمۀ «أشدّ» ، در موضع جرّ است؛ زيرا عطف بر كلمۀ «كَذِكْرِكُمْ» مىباشد و جايز است كه منصوب باشد بنابر إضمار فعل و تقدير آن، چنين مىباشد: «أذكروه ذكراً أشدّ ذكراً من ذكركم آباءكم» .
بنابراين، كلمۀ «أشدّ» ، نَعت است براى مصدر «ذكراً» كه در معناى حال است و تقدير آن: «أذكروه مبالغين فى الذكر له» مىباشد.
ابنعربى هم در بحث از آيۀ مزبور نوشته است: 2قضاء، يعنى بهجا آوردن و در مورد عبادات آن است كه در وقت خود انجام شود و معناى صحيح « فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ. . . يعنى: «اذا فعلتم منسكاً من مناسك الحج فاذكروا الله» ؛ يعنى در موقع احرام، تلبيه و در هنگام رمى، تكبير و در وقتِ قربانى، بسمالله گفتن لازم است.
نويسندۀ كتاب «كنز العرفان» هم در بحث از آيۀ مزبور نوشته است: 3در اين آيه كلمۀ «مناسك» جمع است و اضافه شده و افادۀ عموم مىكند؛ يعنى بهطور كلى تمام اعمال حج.
نويسندۀ كتاب مزبور - فاضل مقداد - افزوده است كه منظور از «ذكر» هم، گواينكه ذكر لسانى است ولى در اصل ذكر قلبى منظور است؛ زيرا ذكر لسانى ترجمانِ ذكرِ قلبى است و آگاهى دهندۀ درون و روح آدمى است و البته به يادِ خدا بودن، بايد مستمر باشد و بندۀ واقعى نبايد از ياد خدا غافل باشد.
شيخ طبرسى هم ذيل بحث از آيۀ مزبور نوشته است: 4مناسك جمع منسك است و «المنسك إما مَوْضِعُ النُسُك أو مَصْدرُ جمع لأنّه يشتمل على أفْعالٍ؛ يعنى: إذا فرغتم مِن أفعال الحجّ فَاذْكُرُوا اللَّهَ. . . .
علاّمه جواد كاظمى (متوفاى قرن يازدهم هجرى) ، ضمن بازگفتن مطالب ديگران، خود نيز افزوده است: 5
مناسك جمع «منسك» است كه ريشۀ كلمۀ «نسك» است. والنسك فى الأصل: غاية العبادة وشاعَ فى الحجِّ وأعمالِه. اطلاق كلمه بر عبادت، همچون اطلاق مصدر است بر مفعول و در واقع گفته شده است: «إذا فعلتم أفعالكم الّتى كانت عبادة. . .» .
و افزوده است كه قرآن در هر موردى مىخواهد انسان بسازد و به انسانها درس بدهد و روى همين اصل است كه قرآن گفته است: فَاذْكُرُوا اللَّهَ ؛ «ارتباط خود را با خداوند قطع نكنيد، هميشه به ياد خدا باشيد.»
شيخ مسعود سلطانى، در بحث از . . . فَاذْكُرُوا اللَّهَ. . . گفته است: 6
«اين بخش از دستورالعمل قرآنى، از آن جهت حايز اهميت است كه عرب پيش از اسلام، چون پس از فراغ از حج، به ذكر پدران و اجداد خويش مىپرداخت و از جود و دلاورى و حماسهآفرينى آنان سخن مىگفت، اسلام آنان را از چنين تفاخرى منع كرد و گفت: . . . فَاذْكُرُوا اللَّهَ. . . كه منظورِ اصلى، ذكر قلبى است. گو اينكه ذكر زبانى هم، ترجمانِ ذكر قلبى است.»
قرآن مجيد، ذكر گويان را به دو دسته تقسيم كرده و متذكّر شده است: «دستهاى از اينان،